کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عوکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عوکل
لغتنامه دهخدا
عوکل . [ ع َ ک َ ] (ع اِ) پشت توده ٔ ریگ . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). پشت و ظَهر تپه ٔ رمل . (از اقرب الموارد). عوکلة. رجوع به عوکلة شود. || ریگ توده ٔ بزرگ که کمتر از عَقَنقل باشد، یا ریگ برهم نشسته و متراکم .(از منتهی الارب ) (...
-
واژههای همآوا
-
اوکل
واژهنامه آزاد
اُوکَل:قریه ای بسیار سر سبز و دیدنی در غرب ولسوالی شندند ولایت هرات
-
جستوجو در متن
-
عوکلة
لغتنامه دهخدا
عوکلة.[ ع َ ک َ ل َ ] (ع اِ) پشت توده ٔ ریگ . (منتهی الارب ). عوکل . رجوع به عوکل شود. || ریگ توده ٔ بزرگ کم از عقنقل . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رمل عظیم و بزرگ . (از اقرب الموارد). عوکل . رجوع به عوکل .شود. ج ، عوکلات . (ناظم الاطباء) (از ا...
-
عوکلان
لغتنامه دهخدا
عوکلان . [ ع َ ک َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ عَوکل . رجوع به عوکل شود. || (اِخ ) نام دو ستاره است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
عوکلیة
لغتنامه دهخدا
عوکلیة. [ ع َ ک َ لی ی َ ] (ع ص نسبی ) مرقة عوکلیة؛ منسوب است به عوکل که بمعنی نوعی از نان خورش است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به عوکل شود.
-
رسوایی
لغتنامه دهخدا
رسوایی . [ رُس ْ ] (حامص )رسوائی . فضیحت و مذلت . (آنندراج ). افتضاح و بی آبرویی و بدنامی و ذلت و فضیحت و بی حرمتی . (ناظم الاطباء).اِبَة. موئبة. خزی . فتنه . فضاح . فضاحة. فضوح . فضوحة. فضیحة. لوءة. مهانة. مهجرة. ویلة. هاجره . هتکَه َ. هون . (منتهی ...