کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اول
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: avval طاری: avvel طامه ای: avvel طرقی: avval کشه ای: avval نطنزی: avvel
-
جستوجو در متن
-
لَّا تَعُولُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
که منحرف نشوید (کلمه عول مصدر فعل تعولوا و به معناي ميل و انحراف است )
-
عیالة
لغتنامه دهخدا
عیالة. [ ل َ ] (ع مص ) بسیارعیال گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). عَول .رجوع به عول شود. || کافی و بسنده گردیدن . عیال خود را نفقه و خورش دادن و عیالداری کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). معاش کافی قرار دادن برای عیال و مؤ...
-
ثرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (ادبی) sarm در عروض، اجتماع خرم و قبض، یعنی «فا» و «نون» فعولن را ساقط کنند که عول باقی بماند و فاع بهجایش بگذارند و آن را اثرم گویند.
-
عؤول
لغتنامه دهخدا
عؤول . [ ع ُ ئو ] (ع مص ) کافی و بسند گردیدن عیال خود را. (منتهی الارب )(آنندراج ). معاش و مؤونت دادن عیال را. (از اقرب الموارد). || گم کردن کسی را مادرش . (از منتهی الارب ). || کفالت کردن و اداره کردن یتیم را. (از اقرب الموارد). عَول . رجوع به عول...
-
لبنتان
لغتنامه دهخدا
لبنتان . [ ل ُ ن َ ] (اِخ ) تثنیه ٔ لبنة؛ موضعی است در شعر اخطل : عول النجاء کانها متوجس باللبنتین مولع موشوم .(معجم البلدان ).
-
معول
لغتنامه دهخدا
معول . [ م َ ] (ع ص ) مغلوب صبر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بیطاقت شده ومغلوب گشته در صبر و شکیبایی . (ناظم الاطباء). || اعتمادکرده شده . صیغه ٔ اسم مفعول از عول که به معنی اعتماد و تکیه کردن است . (غیاث ) (آنندراج ).
-
عویل
لغتنامه دهخدا
عویل .[ ع َ ] (ع اِمص ) بلندآوازی در گریه و فریاد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عَول . عولة. رجوع به عول و عولة شود : راست پنداری همی بینم که بازآئی ز مصردرفکنده در سرای ملحدان ویل و عویل . فرخی .نوحه کنان و موی کنان...
-
شریحیة
لغتنامه دهخدا
شریحیة. [ ش ُ رَ حی ی َ ] (ص نسبی ، اِ) نام مسأله ای از عول پیش فقهای عامه . (یادداشت مؤلف ). و آن چنان است که بازماندگان میت دو خواهر پدری و مادری و دوخواهر مادری و مادر شوهر او باشند در این مسأله چهار سهم کسر می آید و لهذا اصل فریضه به ده سهم عو...
-
عائل
لغتنامه دهخدا
عائل .[ ءِ ] (ع ص ) از عیل . درویش . نیازمند. ج ، عالَة و عُیَّل و عَیلی ̍. (منتهی الارب ) (آنندراج ) : زنده از تو شاد از تو عائلی مغتذی بی واسطه بی حائلی . مولوی .|| (از عول ) غالب از هر چیزی . || ترازوی مایل . (منتهی الارب ).
-
ثرم
لغتنامه دهخدا
ثرم . [ ث َ ] (ع مص )شکستن دندان کسی را به زدن . || افتادن دندان . || (اصطلاح عروض ) اجتماع قبض و ثلم است در فعولن عول ُ بماند فعل بسکون عین و ضم ّ لام بجای آن بنهند و ثرم در اشعار عجم نیاید. (المعجم ). و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: نزد عروضیان ا...
-
تعویل
لغتنامه دهخدا
تعویل . [ ت َع ْ ](ع مص ) به آواز گریستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). به آواز بلند گریستن و آواز زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || یاری خواستن از کسی و کذا عول به عوله یق عول علی ما شئت (به صیغه ٔ امر)؛ ای استعن...
-
اثرم
لغتنامه دهخدا
اثرم . [ اَ رَ ] (ع ص ) آنکه دندانش از بن برافتاده است . || آنکه دندان پیشین و رباعیه ٔ وی افتاده است ، یا خاص است به افتادن دندان پیشین . (منتهی الارب ). دندان پیشین شکسته . (تاج المصادر). دندان بیفتاده . شکسته دندان . (زوزنی ). مؤنث : ثَرْماء. || ...
-
باران گریز
لغتنامه دهخدا
باران گریز. [ گ ُ] (اِ مرکب ) چتر. سایه بان : آنچه از چوب و خشت مثل سایبان سازند. بهندی چهجه گویند، از شرح قران السعدین . (غیاث ) (آنندراج ). عاله . (منتهی الارب ). و در المنجد ذیل عاله آمده است : شبه الخیمه یسویها الرجل من الشجر للاستتار من المطر. (...
-
یاری
لغتنامه دهخدا
یاری . (حامص ) اعانت . کمک . دستگیری . پایمردی . دستمردی . دستیاری . پشتی . یارمندی . پشتیبانی . نصرت . مساعدت . عون . معاضدت . معاونت . مظاهرت . معونت . مدد. امداد. نصر. تأیید. تعوین . عضد. یارگی . یاوری . صاحب آنندراج بی اتکاء به دلیلی و شاهدی تفا...