کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لخت و عور
لهجه و گویش تهرانی
برهنه
-
عور و اطوار
فرهنگ گنجواژه
دلبری کردن.
-
عور و خالی
فرهنگ گنجواژه
تنها.
-
عور و عشوه
فرهنگ گنجواژه
دلبری کردن.
-
عَر و عور
فرهنگ گنجواژه
آواز بدخوان، گریه و زاری بچه نحس.
-
عور و ادا
فرهنگ گنجواژه
اطوار ، عشوه، دلبری کردن.
-
لُخت و عور
فرهنگ گنجواژه
برهنه.
-
عور و ادا
لهجه و گویش تهرانی
عشوه
-
عور و اطفار
لهجه و گویش تهرانی
عشوه
-
عور و خالی
لهجه و گویش تهرانی
عشوه
-
واژههای همآوا
-
اور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [؟] [عامیانه] 'ur نازوکرشمۀ نامطلوب: اورواطوار.
-
آور
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ آوردن و آوریدن) 'āvar ۱. = آوردن۲. آورنده؛ دارنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بارآور، سودآور، شرمآور، ننگآور.
-
آور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'āvar ۱. یقین؛ ایمان؛ اعتقاد؛ باور.۲. (قید) راست؛ درست؛ به قطع و یقین: ◻︎ زمانِ گذشتهست کاندر گذشت او / ازیرا کش اندر نیابد کس آور (عنصری: ۴۴).
-
آور
فرهنگ فارسی معین
(و َ ) 1 - ( اِ.)یقین . 2 - (ق .) براستی ،بی گمان .
-
آور
لغتنامه دهخدا
آور. [ وَ ] (ق ) یقیناً. بالقطع. براستی . راست . (صحاح الفرس ). صحیح . بتحقیق . (فرهنگ اسدی ، خطی ). برتحقیق : کسی را که باشد بدل مهر حیدرشود سرخ رو در دو گیتی به آور. رودکی .اگر دیده بگردون برگماردز سهمش پاره پاره گردد آور. بوشعیب .گروه دیگر گفتند ن...