کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عود و مِجمَر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عود و مِجمَر
فرهنگ گنجواژه
بخور، عود و مجمر کردن.
-
واژههای مشابه
-
عود بلسان
لغتنامه دهخدا
عود بلسان . [ دِ ب َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شاخ درخت بلسان است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن )(از مخزن الادویة). عودالبلسان . رجوع به بلسان شود.
-
عود زدن
لغتنامه دهخدا
عود زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) نواختن عود که آلتی است از آلات طرب . به صدا درآوردن عود. رجوع به عود شود.
-
عود سیمین
لغتنامه دهخدا
عود سیمین . [ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از صبحدم است . (از برهان قاطع) (از آنندراج ). دم صبح . (ناظم الاطباء).
-
ام عود
لغتنامه دهخدا
ام عود. [ اُم ْ م ِ ؟ ] (ع اِ مرکب ) کرش (شکنبه ٔ ستور نشخوارزننده ). (المرصع) هزارلا. هزارخانه . (در شکنبه ٔ گوسفند). (یادداشت مؤلف ) .
-
عود زدن
دیکشنری فارسی به عربی
عود
-
عود شش سیمه
دیکشنری فارسی به عربی
قيثارة