کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عوانة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عوانة
لغتنامه دهخدا
عوانة. [ ع َ ن َ ] (اِخ ) آبیست به عرمة. (منتهی الارب ). نام دو آب است در عَرمة. || جایگاهی است که در اخبار نام آن آمده است . (از معجم البلدان ).
-
عوانة
لغتنامه دهخدا
عوانة. [ ع َ ن َ ] (اِخ ) بنت جعید. از شاعره های عرب بود که مورد هجو أوس بن حجر قرار گرفت . رجوع به اعلام النساء ج 3 ص 374 و بلاغات النساء طیفور شود.
-
عوانة
لغتنامه دهخدا
عوانة. [ ع َ ن َ ] (ع اِ) خرمابن دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نخل طویل . (از اقرب الموارد). || جانورکی است خردتر از خارپشت . || کرمی است در ریگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
عوانة
لغتنامه دهخدا
عوانة. [ ع َ ن َ ] (اِخ ) ابن حکم بن عوانةبن عیاض ، از بنی کلب ، مکنی به ابوالحکم . وی مورخ و از اهالی کوفه و نابینا بود. از انساب و اشعار آگاهی داشت و متهم به جعل اخبار برای بنی امیه بود. و گویند عموم اخبار «مدائنی » از وی نقل شده است . عوانة بسال 1...
-
جستوجو در متن
-
ابوالحکم
لغتنامه دهخدا
ابوالحکم . [ اَ بُل ْ ح َ ک َ ] (اِخ ) عوانةبن الحکم بن عیاض بن وزیربن عبدالحارث الکلبی . رجوع به عوانه ... شود.
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) فضیل بن عیسی . از روات حدیث است و از ابی عوانه روایت کند.
-
ابوالمساور
لغتنامه دهخدا
ابوالمساور. [ اَ بُل ْ ؟ ] (اِخ ) فضل بن مساور داماد ابی عوانه . از روات است و محمدبن مثنی از او روایت کند.
-
غوطی
لغتنامه دهخدا
غوطی . [ ] (اِخ ) حسن بن علی بن روح بن عوانه ٔ دمشقی غوطی کفر بطنانی ، مکنی به ابوعلی . از هشام بن خالد ازرق روایت کند، و ابوبکربن مقری از وی روایت دارد. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 183).
-
تبهنس
لغتنامه دهخدا
تبهنس . [ ت َ ب َ ن ُ ] (ع مص ) خرامیدن . (از زوزنی ). تبختر. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). و منه قول بشربن عوانة یصف الاسد: تبهنس اذا تقاعس عنه مهری ... (اقرب الموارد). خرامیدن و برفتارشیر رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
یعقوب
لغتنامه دهخدا
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابراهیم بن یزید اسفراینی ، ملقب به حافظ. او راست : مستخرج ابی عوانة ونیز او مسند مسلم را مختصر کرده است . وفات یعقوب به سال 316 هَ . ق . بود. (از یادداشت مؤلف ). او در جستجوی حدیث به سیر و سیاحت در شام و مصر و عرا...
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن محمدبن اسماعیل کاثی خوارزمی صوفی ،مکنی به ابی خیر. ابن عساکر گوید: وی در جوانی به طلب علم نزد ما آمد و مدتی در دویره شمیساطی اقامت جست و صحیح مسلم و مسند ابی عوانه ٔ اسفرایینی و زهدبن مبارک و مسند شافعی و دیگر کتب...