کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عوالم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عوالم
/'avālem/
معنی
= عالَم
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. عالمها
۲. حالات، کیفیات
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عوالم
واژگان مترادف و متضاد
۱. عالمها ۲. حالات، کیفیات
-
عوالم
لغتنامه دهخدا
عوالم . [ ع َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ عالَم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).رجوع به عالم شود. جهانها و عالمها. (ناظم الاطباء). || زمانها. || حالات و کیفیات مخصوص . (از ناظم الاطباء). و در فارسی بصورت غیرفصیح بر «عوالمات » جمع بسته شود. (از فرهنگ ...
-
عوالم
فرهنگ فارسی معین
(عَ لِ) [ ع . ] (اِ.) جِ عالَم . 1 - جهان ها. 2 - حالات مخصوص .
-
عوالم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ عالَم] 'avālem = عالَم
-
واژههای مشابه
-
عوالم و علائق
فرهنگ گنجواژه
سرگرمیها
-
جستوجو در متن
-
عوالمات
لغتنامه دهخدا
عوالمات . [ ع َ ل ِ ] (ع اِ)ج ِ عَوالم است بصورت غیرفصیح . رجوع به عوالم شود.
-
خردستان
لغتنامه دهخدا
خردستان . [ خ ِ رَ دِ ] (اِ مرکب ) محل انبوهی عقل . آن عوالم عقل که اعلی است از عالم نفوس . (انجمن آرای ناصری ).
-
هورقلیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عبری] [قدیمی] hurqelyā, havarqelyā ۱. درخشش بخار؛ تشعشع بخار؛ تابش هوای گرم.۲. عالمی بین عالم جسمانیات و عالم مجردات؛ عالم بالا؛ عالم دیگر؛ عالمی فوق این عوالم.
-
هوش واژن
لغتنامه دهخدا
هوش واژن . [ ژَ ] (اِمرکب ) به معنی صحو است که هشیار شدن باشد و به اصطلاح صوفیه صحو حالتی است میان خواب و بیداری که سالک رادر آن فیضی از عوالم فائض شده و به عالم معنی وصول یابد و بعضی از مغیبات مشاهده کند و این معنی به اختیار او نیست و موقوف است به ف...
-
دل ریزه
لغتنامه دهخدا
دل ریزه . [ دِ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) ریزه دل . دل خرد و ناچیز و ناقص . دل که استعداد کسب عوالم روحانی ندارد. (از فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی ) : این چنین دل ریزه ها را دل مگوسبزوار اندر ابوبکری مجو.مولوی .
-
پروشا
واژهنامه آزاد
وقتی انسان در شکل غیر مادی خود برای تعلم به عوالم درون(طبقات بالا) سفر میکند توسط این روح مقدس و برجسته راهنمایی خواهد شد.میتوان porusha را در کوتاهترین معنای پارسی اصطلاحا" ((فرشته ی مقدس راهنما)) ترجمه کرد.(برگرفته از مکاتب عرفانی شرق و اک )
-
عالم
لغتنامه دهخدا
عالم . [ ل َ ] (ع اِ) کلیه ٔ مخلوقات . بعضی گویند آنچه در بطن فلک است و هر صنفی ازاصناف خلق . و گفته شده است که ویژه ٔ ذوی العقول است .ج ، عالَمون و علالم و عوالم . (اقرب الموارد). چیزی است که بدان امری شناخته شود و علامت گذارده شود. (تعریفات جرجانی ...
-
کیاباد
لغتنامه دهخدا
کیاباد. [ ک َ ] (اِ) به معنی جبروت است همچنانکه روان کرد به معنی ملکوت است . (برهان ). عالم جبروت است چنانکه روان کرد به معنی شهر ارواح است و به عبارت اخری عالم ملکوت است . و به اصطلاح صوفیه عوالم وجود پنج است : هاموت و لاهوت و جبروت و ملکوت و ناسوت ...