کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عوافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عوافی
/'avāfi/
معنی
= عافیت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عوافی
لغتنامه دهخدا
عوافی . [ ع َ ] (ع ص ، اِ) عواف . ج ِ عافیة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به عافیة شود.
-
عوافی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ عافیَة] [قدیمی] 'avāfi = عافیت
-
جستوجو در متن
-
عواف
لغتنامه دهخدا
عواف . [ ع َ فِن ْ ] (ع ص ، اِ) عوافی .ج ِ عافیة. (از اقرب الموارد). رجوع به عافیة شود.
-
عافیة
لغتنامه دهخدا
عافیة. [ ی َ ] (ع اِمص ) عافیت . صحت کامل . بهبود کامل . (اقرب الموارد). || دور کردن خدای از بنده مکروه را. سلامت از بیماری و مکروهات در بدن و باطن دردین و دنیا و آخرت . || (ص ) خواهنده ٔ رزق از طیور و سباع و جز آن . ج ، عَوافی . (منتهی الارب ).- عاف...