کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عهد حضوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عهد حضوری
لغتنامه دهخدا
عهد حضوری . [ ع َ دِ ح ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پیمان حضوری . پیمان که رودرروی کنند. || این اصطلاح در دستور زبان عرب به «ال » داده شده است هرگاه مصحوب آن حضور داشته باشد، مانند: لاتشتم الرجل ؛ یعنی این مرد را (که اینجا حضور دارد) ناسزا مگو. رجوع ب...
-
واژههای مشابه
-
عَهْدِ
فرهنگ واژگان قرآن
عهد - پيمان
-
عَهِدَ
فرهنگ واژگان قرآن
عهد بسته
-
عهد الست
لغتنامه دهخدا
عهد الست . [ ع َدِ اَ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زمان الست . روزی که خداوند خطاب به مردم گفت «اء لست ُ بربکم ». رجوع به الست شود : از گه عهد الست چیره زبان در بَلی ̍پیش در «لا اله » بسته میان همچو لا. خاقانی .مگر بویی از عشق مستت کندطلبکار عهد ال...
-
عهد بستن
لغتنامه دهخدا
عهد بستن .[ ع َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) پیمان بستن و معاهده کردن وقول دادن . (ناظم الاطباء). پیمان بستن . (فرهنگ فارسی معین ). قول و قرار گذاردن . پیمان کردن : گرفت آن زمان سام دستش به دست همان عهد و سوگند و پیمان ببست . فردوسی .ببستند عهدی که در کینه گ...
-
عهد پیوستن
لغتنامه دهخدا
عهد پیوستن . [ ع َ پ َی ْ / پ ِی ْ وَ ت َ ] (مص مرکب ) پیمان بستن . شرط و قرارداد نهادن : بسیار سخن و پیغام رفت تا قرار گرفت بر آنکه عهدی پیوستند میان ما و برادر. (تاریخ بیهقی ).
-
عهد جدید
لغتنامه دهخدا
عهد جدید. [ع َ دِ ج َ ] (اِخ ) کتب و اسفار مقدسی که پس از مسیح نوشته شده است . (از اقرب الموارد). انجیل . در مقابل عهد عتیق که تورات باشد. (از یادداشت مرحوم دهخدا).
-
عهد ذکری
لغتنامه دهخدا
عهد ذکری . [ ع َ دِ ذِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) این اصطلاح در دستور زبان عرب به «ال » داده شده است هرگاه مصحوب آن ذکری باشد، مانند: «کما أرسلنا اًلی فرعون رسولاً. فعصی فرعون الرسول » ، که «ال » در رسول دوم اشاره به رسول اول است که پیش از آن ذکر شده...
-
عهد ذهنی
لغتنامه دهخدا
عهد ذهنی .[ ع َ دِ ذِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سابقه ٔ ذهنی . معرفت ذهنی . شناخت ذهنی . || این اصطلاح در دستور زبان عربی به «ال » داده شده است در صورتی که مصحوب آن ، ذهنی باشد نه ذکری ، مانند: اًذ هما فی الغار ، که اشاره به آن غاری است که رسول (ص ) ...
-
عهد شکستن
لغتنامه دهخدا
عهد شکستن . [ ع َ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) شکستن پیمان و نقض عهد. (فرهنگ فارسی معین ). تناقض . انتقاض . (از منتهی الارب ). نقض . (از دهار). اخفار. نکث . ولث . پیمان شکنی : ادا کرده باشم امانت را بی شکستن عهد. (تاریخ بیهقی ). اگر آن سوگند را دروغ کنم ...
-
عهد عتیق
لغتنامه دهخدا
عهد عتیق . [ ع َ دِ ع َ ](اِخ ) کتب و اسفار مقدسی که پیش از مسیح نوشته شده است . تورات . مقابل عهد جدید که انجیل باشد. (از یادداشت مرحوم دهخدا). عهد قدیم . رجوع به عهد قدیم شود.
-
عهد فلز
لغتنامه دهخدا
عهد فلز. [ ع َ دِ ف ِ ل ِزز / ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرحله ای است از مراحل زندگی بشر، و آن تالی عهد حجر است که تقریباً هفت هزار سال قبل از میلاد شروع شده و سه دوره دارد: دوره ٔ مس ، دوره ٔ مفرغ و دوره ٔ آهن . (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 5).
-
عهد قدیم
لغتنامه دهخدا
عهد قدیم . [ ع َ دِ ق َ ] (اِخ ) کتب و اسفار مقدسی که پیش از مسیح نوشته شده است . (از اقرب الموارد). عهد عتیق . رجوع به عهد عتیق شود.
-
عهد کردن
لغتنامه دهخدا
عهد کردن . [ ع َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ضمانت کردن و شرط نمودن . (ناظم الاطباء). شرط کردن . || وعده دادن . وعده کردن . تعاهد. معاهده کردن . پیمان بستن : اکنون باید که با من دیدار کنی تا عهد کنیم که تو مرا باشی و من تو را. (تاریخ بیهقی ص 697). میان او و ...