کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عهده دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مسئولیت کار را به عهده گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
أخذ الأمر علي عاتقه ، أعلن عن مسؤولية الأمر
-
بخشی از… را به خود اختصاص داد (به عهده گرفت)
دیکشنری فارسی به عربی
أخَذَ جانباً من
-
بحث را گرداند (مدیریت مذاکره را بر عهده گرفت)
دیکشنری فارسی به عربی
أدارَ لمناقَشَة
-
واژههای همآوا
-
عهدهدار
واژگان مترادف و متضاد
ذمهدار، متعهد، متقبل، مسول
-
جستوجو در متن
-
مسوول
دیکشنری عربی به فارسی
مسلول , مسلول حساب , قابل توضيح , جوابگو , ملتزم , ضامن , پاسخ دار , جواب دار , عهده دار , مسلوليت دار , معتبر , ابرومند
-
responded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاسخ داد، پاسخ دادن، واکنش نشان دادن، عهده دار شدن
-
respond
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاسخ دادن، پاسخ، واکنش نشان دادن، عهده دار شدن
-
سرپرست
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پَ رَ) (ص مر.) عهده دار، مسئول .
-
guaranteed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تضمین، ضامن دادن، ضمانت کردن، تعهد کردن، عهده دار شدن، عهد کردن
-
guaranteeing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تضمین، ضامن دادن، ضمانت کردن، تعهد کردن، عهده دار شدن، عهد کردن
-
responds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاسخ می دهد، پاسخ، پاسخ دادن، واکنش نشان دادن، عهده دار شدن
-
متکفل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ کَ فِّ) [ ع . ] (اِفا.) عهده دار؛ کفیل .
-
پخش کار
واژهنامه آزاد
توزیع کننده کسی که کار توزیع را عهده دار می شود
-
guarantee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضمانت، ضامن، تعهد، وثیقه، عهده، سپرده، ضامن دادن، ضمانت کردن، تعهد کردن، عهده دار شدن، عهد کردن