کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عن قریب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تُجَادِلُ عَن
فرهنگ واژگان قرآن
دفاع مي کند از(مجادله: اصرار در بحث و پافشاري کردن در يک مساله براي غالب شدن در رأي است )
-
يَرْغَبُ عَن
فرهنگ واژگان قرآن
رو گردان شود از (رغبت به معني ميل و اشتياق که با اضافه شدن "عَن "معني اش "اعراض و نفرت" شده است)
-
أَرَاغِبٌ أََنتَ عَنْ
فرهنگ واژگان قرآن
آيا رو گرداني
-
اباً عن جد
لغتنامه دهخدا
اباً عن جد. [ اَ بَن ْ ع َ ج َدْ دِن ْ ] (ع ق مرکب ) پدر بر پدر. پشت در پشت .
-
کابراً عن کابر
لغتنامه دهخدا
کابراً عن کابر. [ ب ِ رَن ْ ع َ ب ِ رِن ْ ] (ع ق مرکب ) بزرگ از بزرگ . || پدر در پدر از بزرگان : اموال و اسلحه ٔ ایشان که کابراً عن کابر بل کافراً عن کافر میراث رسیده بود بغنیمت بیاوردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
-
خلفاً عن سلف
لغتنامه دهخدا
خلفاً عن سلف . [ خ َ ل َ فَن ْ ع َ س َ ل َ فِن ْ ] (ع ق مرکب ) پشت در پشت . پدر در پدر. (یادداشت بخط مؤلف ) : از آن روز الی یومنا هذا نهاراً و جهاراً خلفاً عن سلف ایشان را لعنت می کنند. (کتاب النقض ).
-
حاشا عن السامعین
لغتنامه دهخدا
حاشا عن السامعین . [ ع َ نِس ْ سا م ِ ](ع صوت مرکب ) دور از جناب شما. رجوع به حاشا شود.
-
امتناع عن شرب الکحول
دیکشنری عربی به فارسی
پيروي از اصل منع استعمال مسکرات
-
أعلن عن إستعداده
دیکشنری عربی به فارسی
اعلام آمادگي کرد
-
أعلن عن مسؤولية الأمر
دیکشنری عربی به فارسی
مسئوليت کار را به عهده گرفت
-
بدلا عن ذلک
دیکشنری عربی به فارسی
متناوبا , بنوبت
-
بعيدا عن الشاطي
دیکشنری عربی به فارسی
از جانب ساحل , دور از ساحل , قسمت ساحلي دريا
-
زائد عن الحاجة
دیکشنری عربی به فارسی
زاءد , زيادي , غير ضروري , اطناب اميز
-
الإضراب عن الأکل
دیکشنری عربی به فارسی
اعتصاب غذا کردن
-
إضراب عن الطعام
دیکشنری عربی به فارسی
اعتصاب غذا کردن