کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عنوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عنوت
لغتنامه دهخدا
عنوت . [ ع َ ] (ع اِ) پشته ٔ دشوارگذار. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). تپه ای که صعود بر آن دشوار باشد. (از اقرب الموارد). عُنتوت . رجوع به عنتوت شود.
-
واژههای همآوا
-
عنوة
لغتنامه دهخدا
عنوة. [ ع َن ْ وَ ] (ع اِمص ) برآورش . اسم مصدر است .(منتهی الارب ) (آنندراج ). اخراج و برآوردگی و برآورش . (ناظم الاطباء). اسم است از «عنا الشی ٔ»، یعنی ظاهرکردن . (از اقرب الموارد). || غلبه و قهر و چیرگی . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم ا...
-
جستوجو در متن
-
دشوارگذار
لغتنامه دهخدا
دشوارگذار.[ دُش ْ گ ُ ] (ن مف مرکب ) صعب المرور. (ناظم الاطباء).صعب که بسختی از آن توان گذشتن . صعب السلوک . که گذشتن از آن صعب باشد. مقابل آسان گذار. (یادداشت مرحوم دهخدا): أیهم ؛ کوه بلند دشوارگذار. بَعکَنة؛ ریگی دشوار گذار. بوباة؛ بیابان و عقبه ا...
-
پشته
لغتنامه دهخدا
پشته . [ پ ُ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) مقداری که با پشت توان برداشت . هر چیز که بر پشت گیرند از هیمه و جز آن . کوله . کوله بار. بار : شب زمستان بود کپی سرد یافت کرمک شب تاب ناگاهی بتافت کپیان آتش همی پنداشتندپشته ٔ هیزم بدو برداشتند. رودکی (از کلیله و د...