کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عنظیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عنظیان
لغتنامه دهخدا
عنظیان . [ ع ِ ] (ع ص ) مرد ریاکار فحاش و یا مرد استهزأکننده ٔ برانگیزنده . رجوع به عنظوان شود. || (اِ) اول جوانی . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
عنذیان
لغتنامه دهخدا
عنذیان . [ ع ِ ] (ع ص ) زن بدخوی . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
عنظوان
لغتنامه دهخدا
عنظوان . [ ع ُ ظُ ] (ع ص ) مرد بدزبان فحاش و ریاکار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). و یا مرد استهزأکننده ٔ برانگیزنده . (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). عنظیان . رجوع به عنظیان شود. || (اِ) نوعی از شورگیاه که درد شکم آ...
-
درشتخوی
لغتنامه دهخدا
درشتخوی . [ دُ رُ ] (ص مرکب ) درشتخو. تندخوی . کژخلق . (ناظم الاطباء). زفت خوی . (یادداشت مرحوم دهخدا). صمکوک . صمکیک . (از منتهی الارب ). عُتُل ّ. (دهار). غَطَمّش . (منتهی الارب ). فَظّ. (ترجمان القرآن جرجانی ). کَظّ. لَظّ. هجهاج . (منتهی الارب ) : ...