کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عنظل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عنظل
لغتنامه دهخدا
عنظل . [ ع َ ظَ ] (ع اِ) خانه ٔ عنکبوت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
أُنزِلَ
فرهنگ واژگان قرآن
نازل شد
-
أُنزِلُ
فرهنگ واژگان قرآن
نازل مي کنم
-
انزل
لغتنامه دهخدا
انزل . [ اَ زَ ] (اِخ ) دهی است از بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین با 500 تن سکنه . آب آن از سراب قلعه ٔ شاهین و محصول آن غلات ، برنج ، توتون ، لبنیات و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
انزل
لغتنامه دهخدا
انزل . [ اَ زَ ](اِخ ) یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه است که در قسمت شمال بخش و در کنار دریاچه ٔ ارومیه واقع شده و از شمال و مشرق به دریاچه ارومیه محدود است . آب آن از قنوات و چشمه سارها تأمین میشود. از 18 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و ج...
-
انزل
لغتنامه دهخدا
انزل . [اَ زَ ] (ع ن تف ) نازل تر. پست تر. (یادداشت مؤلف ).
-
أَنزَلَ
فرهنگ واژگان قرآن
نازل کرد-پايين آورد
-
أَنزِلْ
فرهنگ واژگان قرآن
نازل کن