کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عنصر غربالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عنصر غربالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ← عنصر آبکش
-
واژههای مشابه
-
initiator element, INR element, Inr
عنصر آغازگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] توالیهای کوتاه در پیشبَرها که برای آغاز رونویسی لازماند متـ . آغازگر 1 initiator 2 بَستک آغازگر initiator box آغازگاه رونویسی transcription initiation site
-
major element
عنصر اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] عنصری که بیش از 1 درصد از آن در پوستۀ زمین وجود داشته باشد
-
enhancer element
عنصر افزایشگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← افزایشگر
-
isotopic element
عنصر ایزوتوپی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] عنصری که بیش از یک ایزوتوپ طبیعی داشته باشد
-
function element
عنصر تابعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
symmetry element
عنصر تقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] موجودی هندسی، مانند نقطه یا خط یا صفحه که عمل تقارن خاصی نسبت به آن انجام میشود
-
element of a crime
عنصر جُرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] هریک از ویژگیهای اساسی یک جرم خاص که از سوی قانون یا ازطریق آییننامه تعیین شده باشد
-
silencer element
عنصر خاموشگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← خاموشگر
-
idempotent element
عنصر خودتوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عنصری از یک جبر که مربع آن با خودش برابر باشد
-
chirality element
عنصر دستوارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] اصطلاحی عام که به معنای محور و مرکز و صفحۀ دستوارگی است
-
task element
عنصر رزمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فردی از یگان رزمی که فرمانده یگان رزمی یا مقام بالاتر او را هدایت میکند
-
compatible element
عنصر سازگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] عنصری که در مراحل اولیۀ تبلور ماگما وارد بلورها میشود
-
essential element
عنصر ضروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] هریک از عنصرهای لازم برای زنده ماندن و رشد جانداران