کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عنتهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عنتهی
لغتنامه دهخدا
عنتهی . [ ع ُ ت ُ هی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به عنته ، مرد نیک کوشش کننده ٔ در کار.(منتهی الارب ). مرد سخت کوشش کننده ٔ در کار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عنته . رجوع به عنته شود.
-
واژههای همآوا
-
انتهی
لغتنامه دهخدا
انتهی . [ اِ ت ِ ] (ع اِ) ممال انتها. آخر. پایان : هرکرا شعری بری یا مدحتی پیش آوری گوید این یکسر دروغست ابتدا تا انتهی . منوچهری (دیوان ص 140).
-
جستوجو در متن
-
عنته
لغتنامه دهخدا
عنته . [ ع ُ ت ُه ْ ] (ع ص ) مرد سخت کوشش کننده ٔ در کار. (ناظم الاطباء). مرد سخت مبالغه کوشش کننده ٔ در کار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عنتهی . رجوع به عنتهی شود.