کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عنبیهشکافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
iridotomy
عنبیهشکافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] برش دادن عنبیه با جراحی
-
واژههای مشابه
-
عنبیه
فرهنگ فارسی معین
(عِ نَ یِّ) [ ع . عنبیة ] (اِ.) پرده ای است در چشم شبیه دیافراگم در دوربین عکاسی که میزان ورود نور به چشم را تنظیم می کند. رنگ عنبیه در افراد متفاوت است .
-
عنبیة
لغتنامه دهخدا
عنبیة. [ ع ِ ن َ بی ی َ ] (ع اِ) نام طبقه ٔ سوم از هفت طبقه ٔ چشم است . رنگ آن مختلف می باشد، و در بعضی اشخاص سیاه و در بعضی اشهل و در بعضی ازرق بود. (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). قسمت قدامی پرده ٔ عضلانی عروقی است که عموداً در عقب قرنیه و در جلو ...
-
عنبیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عنبیَّة] (زیستشناسی) 'enabiyye بافت رنگی در چشم مهرهداران که مردمک در قسمت مرکزی آن قرار دارد.
-
عنبیه
دیکشنری فارسی به عربی
قزحية
-
peripheral iridotomy, basal iridotomy, buttonhole iridotomy, stenopeic iridotomy
عنبیهشکافی محیطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی روش جراحی برای درمان آب سیاه با زاویۀ تنگ (narrow-angle glaucoma) که در آن بخشی از محیط یا ریشۀ عنبیه برش داده میشود
-
iridectomy
عنبیهبرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] برداشتن بخشی از عنبیۀ چشم با جراحی
-
iridoplegia, iridoparalysis
عنبیهفلجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] فلج بندارۀ عنبیه همراه با ناتوانی در انقباض و اتساع مردمک
-
iridodonesis
عنبیهلرزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] لرزش نابهنجار عنبیه در هنگام حرکت چشم
-
salt splitting
نمکشکافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] توانایی تبادلگرهای کاتیونی و آنیونی برای تبدیل کاتیونهای آب به اسید و آنیونهای آب به باز
-
calyx splitting
کاسهشکافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] عارضهای که در گیاهان باعث شکافته شدن کاسۀ گل میشود
-
goniotomy, Barkans operation
گوشهشکافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] عمل جراحی برای کم کردن فشار داخل چشم ازطریق ایجاد شکاف در مجاری اِشْلِم (Schlemms Canals)
-
pleurotomy
جَنبشکافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ایجاد برش در حفرۀ جَنبی از راه دیوارۀ قفسۀ سینه
-
زِهراهشکافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← زِهراهبُری