کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عنبردان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عنبردان
/'ambardān/
معنی
ظرفی که در آن عنبر میکردند؛ عنبرچه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عنبردان
لغتنامه دهخدا
عنبردان . [ عَم ْ ب َ ] (اِ مرکب ) به معنی عنبرچه است .(از ناظم الاطباء). رجوع به عنبرچه شود : ز عنبردان که بودش گوهرآگین بیاض سینه اش را لوح زرین . محسن تأثیر (از آنندراج ).عیان باشد ز لوح آن تن صاف چو عنبردان سیمین حقه ٔ ناف .شفیع اثر (از آنندراج ...
-
عنبردان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] 'ambardān ظرفی که در آن عنبر میکردند؛ عنبرچه.