کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عنایت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زاکیةالدین عنایت شاه
لغتنامه دهخدا
زاکیةالدین عنایت شاه . [ ی َ تُدْ دی ع ِ ی َ ] (اِخ ) از ملوک اتجه ٔ سوماترا در 1089 هَ . ق . است . (از معجم الانساب و الاسرات الحاکمة فی التاریخ الاسلامی ص 452).
-
عنایت و بزرگواری
فرهنگ گنجواژه
لطف.
-
کرشمه و عنایت
فرهنگ گنجواژه
ناز و اشاره.
-
لطف و عنایت
فرهنگ گنجواژه
کرم.
-
بهره و عنایت
فرهنگ گنجواژه
توجه، سود بردن.
-
لطف و عنایت و بخشندگی
فرهنگ گنجواژه
کرم.
-
را مورد عنایت و توجه قرار داد
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَضَنَ …
-
جستوجو در متن
-
تفضل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. احسان کردن، عنایت کردن، لطف کردن، مرحمت کردن ۲. نیکی کردن، مهربانی ورزیدن
-
تفضل
واژگان مترادف و متضاد
۱. عنایت، فیض، لطف، مرحمت ۲. برتری، تفوق، رجحان، فزونی، مزیت ۳. لطف، مهربانی، نیکی ۴. نیکی کردن، مهربانی کردن، عنایت کردن، لطف کردن
-
محل نگذاشتن
واژگان مترادف و متضاد
اعتنا ن کردن، اهمیت ندادن، وقع ننهادن ≠ عنایت کردن
-
مبذول داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دادن، بخشیدن، عنایت کردن، بذل کردن ۲. صرف کردن، به کار بردن
-
سایه افکندن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سایه کردن، سایه گستردن، سایه انداختن ۲. مستولیشدن، چیره شدن، حکمفرما شدن ۳. التفات کردن، توجه کردن، عنایت کردن
-
تیمارگین شدن
لغتنامه دهخدا
تیمارگین شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تیمارگن شدن . عنایت داشتن .اهتمام کردن . عنایت : تیمارگین شدن به کاری ؛ اهتمام کردن در کار او. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا).
-
اندیشه کشیدن
لغتنامه دهخدا
اندیشه کشیدن . [ اَ ش َ / ش ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) اهتمام . عنایت . (از ابوالفضل بیهقی ). عنایت کردن . اهتمام کردن .
-
چوبکاری، چوبکاری کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. شرمنده کردن، شرمسار کردن، مورد لطف و عنایت بسیار قراردادن ۲. باچوب زدن، کتک زدن