کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عنایتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عنایتی
لغتنامه دهخدا
عنایتی . [ ع َ ی َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان آبشار بخش شادگان شهرستان خرمشهر. سکنه ٔ آن 1350 تن . آب آنجا از رودخانه ٔ جراحی و محصول آن غلات ، برنج و خرماست . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
واژههای مشابه
-
بی عنایتی
لغتنامه دهخدا
بی عنایتی . [ ع ِ ی َ ] (حامص مرکب ) نامهربانی . درشتی . بی اهتمامی . (ناظم الاطباء)
-
جستوجو در متن
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن طرفةبن احمدبن محمدبن طرفةبن کمیت حرستانی . وی به حدیث عنایتی داشت و از ابی ثعلبه روایت کند. (تهذیب تاریخ ابن عساکر ج 6 ص 370).
-
مرحمت گستری
لغتنامه دهخدا
مرحمت گستری . [ م َ ح َ م َ گ ُ ت َ ] (حامص مرکب ) شفقت و لطف و عنایتی که عام باشد : الحق عطایائی بود که از کمال رأفت و رعیت پروری و نهایت شفقت و مرحمت گستری به ظهور آمد. (عالم آرا ص 405).
-
ندید
لغتنامه دهخدا
ندید. [ ن َ ] (ن مف مرکب ) نادیده . ندیده .نوکیسه . تازه به عرصه رسیده . رجوع به ندیده و نیز رجوع به ندیدبدید شود. || (مص مرخم منفی ، اِمص ) ندیدن . مقابل دید به معنی دیدن . || انکار. عدم قبول . عدم رغبت . بی عنایتی . (یادداشت مؤلف ).- چشم ندیدش به ...
-
نیم نظر
لغتنامه دهخدا
نیم نظر. [ ن َ ظَ ](اِ مرکب ) اندک التفاتی . مختصر عنایتی : آنچه سلطان کند به نیم نظرنکند دولت این درست بدان . فرخی .صد ملک دل به نیم نظر می توان خریدخوبان در این معامله تقصیر می کنند.حافظ.
-
لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ
فرهنگ واژگان قرآن
هرگزبر او تنگ نمي گيريم (کلمه قدر به معناي منزلت است ، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامي بوده که به مقام و منزلت آن شب داشته ، و يا عنايتي که به عبادت متعبدين در آن شب داشته . بعضي ديگر گفتهاند : کلمه قدر به معناي ضيق و تنگي است ، و...
-
لَّن يَقْدِرَ عَلَيْهِ
فرهنگ واژگان قرآن
هرگزبر او دست نيابد (کلمه قدر به معناي منزلت است ، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامي بوده که به مقام و منزلت آن شب داشته ، و يا عنايتي که به عبادت متعبدين در آن شب داشته . بعضي ديگر گفتهاند : کلمه قدر به معناي ضيق و تنگي است ، و شب ...
-
قَدْرِ
فرهنگ واژگان قرآن
منزلت (کلمه قدر به معناي منزلت است ، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامي بوده که به مقام و منزلت آن شب داشته ، و يا عنايتي که به عبادت متعبدين در آن شب داشته . بعضي ديگر گفتهاند : کلمه قدر به معناي ضيق و تنگي است ، و شب قدر را بدان جه...
-
قَدْرِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
منزلتش (کلمه قدر به معناي منزلت است ، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامي بوده که به مقام و منزلت آن شب داشته ، و يا عنايتي که به عبادت متعبدين در آن شب داشته . بعضي ديگر گفتهاند : کلمه قدر به معناي ضيق و تنگي است ، و شب قدر را بدان ج...
-
صنهاجی
لغتنامه دهخدا
صنهاجی . [ ص ُ ] (اِخ ) تمیم بن معزبن بادیس صنهاجی از پادشاهان صنهاجیه ٔ افریقا است ، وی بسال 422 هَ . ق . در منصوریه (افریقا) تولد یافت و بسال 445 از جانب پدر به ولایت مهدیه رسید و بسال 454 پس از مرگ پدر ولایت یافت . تمیم فتنه های برخاسته را بنشاند ...
-
دردنوش
لغتنامه دهخدا
دردنوش . [ دُ ] (نف مرکب ) دُردنوشنده . نوشنده ٔ درد. دردآشام . دردی خوار. آنکه جام شراب را تا ته می نوشد. (ناظم الاطباء) : ساقی که جامت از می صافی تهی مبادچشم عنایتی به من دردنوش کن . حافظ.در این صوفی وشان دردی ندیدم که صافی باد عیش دردنوشان . حافظ....
-
عنایت نامه
لغتنامه دهخدا
عنایت نامه . [ ع ِ ی َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) سفارشنامه و اجابت نامه . (ناظم الاطباء). نامه ای که عالمی یا بزرگی خطاب به قومی یا ملکی کرده به مستحق رعایتی می داده تا مخاطبان نامه از او دستگیری کنند و هر یک چیزی بدو دهند. (یادداشت مرحوم دهخدا) : در ای...