کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عنایت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عنایت
/'enāyat/
معنی
۱. قصد کردن؛ آهنگ کردن.
۲. حفظ کردن.
۳. اهتمام داشتن؛ توجه و اشتغال به امری؛ قصد و اهتمام.
۴. مهربانی؛ لطف.
۵. یاری؛ کمک.
〈 عنایت الهی: لطف و بخشش خداوند.
〈 عنایت کردن: (مصدر لازم)
۱. توجه کردن.
۲. یاری کردن.
۳. لطف کردن.
۴. [مجاز] بخشیدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اعتنا، التفات، تفضل، تمایل، توجه، فیض، لطف، مرحمت، مهربانی، میل، نظر، نگاه
برابر فارسی
آگاه
فعل
بن گذشته: عنایت کرد
بن حال: عنایت کن
دیکشنری
attention, favor
-
جستوجوی دقیق
-
عنایت
فرهنگ نامها
(تلفظ: enāyat) (عربی) توجه به کسی همراه با مهربانی ، مهربانی ، لطف ؛ نیکی ، احسان ؛ کمک ، یاری؛ (در تصوف) توجه خاص خداوند به سالک ؛ (در فلسفهی قدیم) علم خداوند به نظام خیر کلی یا مصالح امور بندگان .
-
عنایت
واژگان مترادف و متضاد
اعتنا، التفات، تفضل، تمایل، توجه، فیض، لطف، مرحمت، مهربانی، میل، نظر، نگاه
-
عنایت
فرهنگ واژههای سره
آگاه
-
عنایت
فرهنگ فارسی معین
(عِ یَ) [ ع . عنایة ] 1 - (مص ل .) توجه داشتن ، دقت کردن . 2 - (مص م .) نگهداری کردن ، حفاظت .
-
عنایت
لغتنامه دهخدا
عنایت . [ ع ِ ی َ ] (ع اِمص ) عنایة. قصد کردن و اهتمام داشتن بچیزی . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). اهتمام . (فرهنگ فارسی معین ). || مددکاری و دستگیری و یاری و امداد. || میل و محبت . (ناظم الاطباء). || قصد. (فرهنگ فارسی معین ). || توجه . (فرهنگ فار...
-
عنایت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عَنایة و عِنایة] [قدیمی] 'enāyat ۱. قصد کردن؛ آهنگ کردن.۲. حفظ کردن.۳. اهتمام داشتن؛ توجه و اشتغال به امری؛ قصد و اهتمام.۴. مهربانی؛ لطف.۵. یاری؛ کمک.〈 عنایت الهی: لطف و بخشش خداوند.〈 عنایت کردن: (مصدر لازم)۱. توج...
-
واژههای مشابه
-
عنایتالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: enāyatollāh) (عربی) لطف و نیکی و احسان خدا .
-
فرمان عنایت
لغتنامه دهخدا
فرمان عنایت . [ ف َ ن ِ ع ِ ی َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فرمانی که محض از روی مهربانی نویسند و در آن مطلبی دیگر نباشد. (آنندراج ).
-
وافی عنایت
لغتنامه دهخدا
وافی عنایت . [ ع ِ ی َ ] (ص مرکب ) کامل عنایت . دارای عنایت تمام : و آیت وافی عنایت فضل اﷲ المجاهدین علی القاعدین [ قرآن 95/4 ] مؤید این معنی است . (حبیب السیر ج 3).
-
عنایت کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - توجه کردن . 2 - محبت کردن .
-
شاه عنایت
لغتنامه دهخدا
شاه عنایت . [ ع ِ ی َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرچمبو بخش داران شهرستان فریدن . دارای 634 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات و حبوبات و سیب زمینی و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
عنایت ازلی
لغتنامه دهخدا
عنایت ازلی . [ ع ِ ی َ ت ِ اَ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح حکما) عنایة ازلیة همان قضای الهی است ، یعنی علم حق است به آنچه سزاوارست هستی پذیرد. رجوع به قضاء در همین لغت نامه و کشاف اصطلاحات الفنون شود.
-
عنایت الهیه
لغتنامه دهخدا
عنایت الهیه . [ ع ِ ی َ ت ِ اِ لا هی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت ازعنایت سابقه بر وجود اشیاء است ، که عین علم و عین لطف است . (فرهنگ مصطلحات عرفاء از شرح قیصری ص 16).
-
عنایت کردن
لغتنامه دهخدا
عنایت کردن . [ ع ِ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یاری کردن و نصرت دادن و امداد نمودن . (ناظم الاطباء). توجه کردن . (فرهنگ فارسی معین ) : یکسال محبوس بماند و پس فرصت جستندو عنایت کردند تا خلاص یافت . (تاریخ بیهقی ص 449).مرا گفت کاینجا غریبست جانت بدو کن عنا...