کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عناصر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عناصر
/'anāse(o)r/
معنی
= عنصر
〈 عناصر اربعه: [قدیمی] عناصر چهارگانه؛ آب، خاک، باد، آتش؛ آخشیجان؛ چهار آخشیج.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عناصر
فرهنگ فارسی معین
(عَ ص ) [ ع . ] (اِ.) جِ عنصر. ؛~ اربعه چهار عنصر قدما: آب ، باد، خاک و آتش .
-
عناصر
لغتنامه دهخدا
عناصر. [ ع َ ص ِ ] (ع اِ) ج ِ عُنصر. آخشیجان . رجوع به عنصر شود : ترتیب عناصر را بشناس که دانی اندازه ٔ هر چیز مکین را و مکان را. ناصرخسرو.- عناصر اربعه ؛ در نزد قدما عبارت بود از آتش و باد و آب و خاک . (از اقرب الموارد). و عقیده داشتند که آنها چهار...
-
عناصر
لغتنامه دهخدا
عناصر. [ ع ُ ص ِ ] (اِخ ) نام جایگاهی است که در شعر زیدالخیل آمده . رجوع به معجم البلدان شود.
-
عناصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عناصِر، جمعِ عنصر] 'anāse(o)r = عنصر〈 عناصر اربعه: [قدیمی] عناصر چهارگانه؛ آب، خاک، باد، آتش؛ آخشیجان؛ چهار آخشیج.
-
عناصر
دیکشنری فارسی به عربی
مکون
-
واژههای مشابه
-
design element
عناصر طرح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] عناصر پایهای که یک طرح صنعتی یا معماری را تشکیل میدهند
-
اعتدال عناصر
دیکشنری فارسی به عربی
رحمة
-
عناصر متشکله
واژهنامه آزاد
عناصر جمععنصر ( اسم ) جمع عنصر آخشیجان . یا عناصر اربعه . چهار عنصر قدما:آب باد خاک آتش . یا عناصر بسیط ( بسیطه ) هر یک از عناصر اربعه . یا عناصر ثقیل ( ثقیله ) . مراد دو عنصر خاک و آبست . یا عناصر خفیف ( خفیفه ) . مراد دو عنصر هوا و آتش است . یا عن...
-
rare-earth elements, REE
عناصر خاکی کمیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، شیمی] عناصری با عدد اتمی 57 تا 71 که دارای ویژگیهای شیمیایی یکسانی هستند
-
اتحاد عناصر مختلف اجتماع
دیکشنری فارسی به عربی
تکامل
-
عناصر فتنه گر
دیکشنری فارسی به عربی
عُملاءُ إثارة الفِتَينِ
-
long interspersed nuclear elements, LINE elements, long interspersed elements, long period interspersion, long interspersed nucleotide element, long interspersed repeat elements
عناصر هستهای پراکندۀ بلند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] دستهای از ترانهشههای بلند که در ژنگان انسان فراواناند اختـ . پراب LINES, LINE متـ . پراکنۀ بلند
-
short interspersed nuclear elements, SINE elements, short interspersed elements, short interspersed repeat elements
عناصر هستهای پراکندۀ کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] دستهای از واترانهشههای (retrotransposon) غیرویروسی که طول آنها کمتر از 500 باز است اختـ . پراک SINES, SINE متـ . پراکنۀ کوتاه