کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمیدالدولة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عمیدالدولة
لغتنامه دهخدا
عمیدالدولة. [ ع َ دُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) حسین بن قاسم بن عبیداﷲ. ملقب به عمیدالدولة. وزیر المقتدر باﷲ عباسی . رجوع به حسین (ابن قاسم بن ...) شود.
-
عمیدالدولة
لغتنامه دهخدا
عمیدالدولة. [ ع َ دُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن محمد عبدالرحیم ، مکنی به ابوسعد و ملقب به عمیدالدولة. وی وزیر شرف الدولةبن بویه بود و پدرش نیز در عهد عضدالدوله عهده دار امور مهمی بوده است . عمیدالدوله مردی نیکواخلاق و کاردان بود و شعر نیکو می سر...
-
عمیدالدولة
لغتنامه دهخدا
عمیدالدولة. [ ع َ دُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) محمدبن فخرالدوله . مشهور به ابن جهیر. وزیر المقتدی و المستظهر باﷲ عباسی . رجوع به ابن جهیر، حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 316، تجارب السلف ص 283 و دستور الوزراء ص 89 شود.
-
عمیدالدولة
لغتنامه دهخدا
عمیدالدولة. [ ع َ دُدْ دَ ل َ ] (ع اِ مرکب ) بزرگ دولت . سرور حکومت . آنکه دولت بر او تکیه کند. و آن لقبی بود که به بزرگان مملکت می دادند.
-
جستوجو در متن
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) عمیدالدوله . رجوع به ابن جهیر عمیدالدوله و رجوع به عمیدالدوله ... شود.
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن صدقه ، حسن بن علی ، عمیدالدوله . رجوع به ابن صدقه جلال الدین عمیدالدوله ... شود.
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) محمدبن فخرالدولة. رجوع به ابن جهیر عمیدالدولة و عمیدالدوله محمد... شود.
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن جهیر. رجوع به عمیدالدوله محمد... و ابن جهیر عمیدالدولة... شود.
-
ابوالرضا
لغتنامه دهخدا
ابوالرضا. [ اَ بُرْ رِ ](اِخ ) ابن صدقه محمد، برادرزاده ٔ عمیدالدوله حسن .
-
کثیر
لغتنامه دهخدا
کثیر. [ ک َ ] (اِخ ) ابوالحسین کثیر پدر عمیدالدوله ابوالقاسم منصور وزیر سامانیان بود. رجوع به کثیر (عمیدالدوله ابوالقاسم منصوربن ابی الحسین ) و تاریخ بیهقی ص 337 شود.
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن فخرالدوله . رجوع به ابن جهیر عمیدالدوله محمدبن فخرالدوله شود.
-
ابوسعد
لغتنامه دهخدا
ابوسعد. [ اَ س َ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن محمدبن عبدالرحیم عمیدالدوله . رجوع به محمد... شود.
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن جهیر محمدبن فخرالدوله . رجوع به ابن جهیر عمیدالدوله شود.
-
ابن جهیر
لغتنامه دهخدا
ابن جهیر. [ اِ ن ُ ج َ ] (اِخ ) زعیم الرؤساء قوام الدین ابوالقاسم علی بن فخرالدوله ، برادر عمیدالدوله . مانند پدر و برادر در خدمت سلاجقه ٔ ایران بود و از دست ملکشاه شهر آمِد را فتح کرد و با غنائم میافارقین باصفهان بحضور ملکشاه شد و از سال 496 تا 500...