کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمومیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عمومیت
/'omumiy[y]at/
معنی
شامل همه بودن؛ همگانی بودن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تداول، شمول، کلیت
برابر فارسی
همگان
فعل
بن گذشته: عمومیت داد
بن حال: عمومیت ده
دیکشنری
generality, generalization, universality
-
جستوجوی دقیق
-
عمومیت
واژگان مترادف و متضاد
تداول، شمول، کلیت
-
عمومیت
فرهنگ واژههای سره
همگان
-
عمومیت
فرهنگ فارسی معین
(عُ یَّ) [ ازع . ] (مص جع .) عمومی بودن ، همگانی بودن .
-
عمومیت
لغتنامه دهخدا
عمومیت . [ ع ُ می ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) شمول . وفور. کثرت . کلیت . (ناظم الاطباء).
-
عمومیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عمومیَّة] 'omumiy[y]at شامل همه بودن؛ همگانی بودن.
-
عمومیت
دیکشنری فارسی به عربی
عمومية
-
واژههای مشابه
-
عمومیت دادن
دیکشنری فارسی به عربی
تعميم , مدد
-
جستوجو در متن
-
تعمیم دادن
واژگان مترادف و متضاد
فراگیر کردن، عمومیت دادن، عمومیت بخشیدن
-
universality
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جهانی بودن، فراگیری، کلیت، عمومیت، جامعیت، عام گرایی، عموم، اصل عمومیت
-
تعمیم یافتن
واژگان مترادف و متضاد
فراگیرشدن، عمومیت یافتن
-
مدد
دیکشنری عربی به فارسی
توسعه دادن , تمديد کردن , عموميت دادن
-
تعمیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ تخصیص] ta'mim شامل همه گردانیدن؛ همگانی کردن؛ عمومیت دادن.
-
communalized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به اشتراک گذاشته شده، اشتراکی کردن، عمومی کردن، عمومیت دادن