کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عموم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عموم
/'omum/
معنی
۱. همه؛ همگی.
۲. (اسم مصدر) [قدیمی] شامل شدن؛ فراگرفتن؛ همه را فراگرفتن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تمام، جمیع، عامه، کافه، کل، همگان، همه
برابر فارسی
همگان
دیکشنری
multitude, public
-
جستوجوی دقیق
-
عموم
واژگان مترادف و متضاد
تمام، جمیع، عامه، کافه، کل، همگان، همه
-
عموم
فرهنگ واژههای سره
همگان
-
عموم
فرهنگ فارسی معین
(عُ) [ ع . ] 1 - (مص م .) شامل شدن ، فرا گرفتن . 2 - (ق .) همه ، تمام .
-
عموم
لغتنامه دهخدا
عموم . [ ع ُ ] (ع اِ) همه . همگی . جمهور. کلیه . جملگی . (ناظم الاطباء). تمامی . بجمله : در عموم ِ احوال از غفلت و کاهلی تجنب واجب شناسند. (کلیله و دمنه ). || (اِ) ج ِ عَم ّ. رجوع به عَم ّ شود.
-
عموم
لغتنامه دهخدا
عموم . [ ع ُ ] (ع مص ) فراگرفتن همه را. (از منتهی الارب ). همه ٔ افراد را شامل بودن . همگی را شامل شدن ، و عام شدن : عم ّ المطر الارض ؛ باران همه ٔ زمین را فراگرفت . (از اقرب الموارد).- عموم و خصوص مطلق ؛ (اصطلاح منطق ) عبارت از آن است که دو کلی چنا...
-
عموم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'omum ۱. همه؛ همگی.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] شامل شدن؛ فراگرفتن؛ همه را فراگرفتن.
-
واژههای مشابه
-
عموم مردم
دیکشنری فارسی به عربی
جمهور الشعب
-
في عموم البلاد
دیکشنری عربی به فارسی
در سرتاسر کشور
-
محل اجتماع عموم
دیکشنری فارسی به عربی
منتدي
-
مخالف (عقیده عموم)
دیکشنری فارسی به عربی
منشق
-
جستوجو در متن
-
publics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عموم مردم، مردم، عامه، عموم
-
public exposure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در معرض عموم
-
جمهور الشعب
دیکشنری عربی به فارسی
توده مردم , عموم مردم