کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمهاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عمهاء
لغتنامه دهخدا
عمهاء. [ ع َ ] (ع ص ) أرض عَمْهاء؛ زمین که در وی نشان و علم نباشد. (منتهی الارب ). زمینی که نشانه ها و علاماتی که راه نجات را بنمایاند، در آن نباشد. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
امحاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ) [ ع . ] (مص م .) ناپدید کردن ، نابود کردن .
-
امهاء
لغتنامه دهخدا
امهاء. [ اِ ] (ع مص ) بسیارآب کردن شیر و روغن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بسیارکردن آب شراب و روغن . (از اقرب الموارد). تنک کردن شیر. (تاج المصادر بیهقی ). || تیز کردن و آب دادن آهن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تیز ...
-
امحاء
لغتنامه دهخدا
امحاء. [ اِ ] (ع مص ) محو کردن . ناپدید کردن . از میان بردن چیزی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
امحاء
لغتنامه دهخدا
امحاء. [ اِم ْ م ِ ](ع مص ) از میان رفتن اثر چیزی . پاک گردیدن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).