کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عملسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عملسة
لغتنامه دهخدا
عملسة. [ ع َ ل َ س َ ] (ع مص ) شتافتن . شتابی نمودن . (منتهی الارب ). سرعت گرفتن و شتافتن . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
شتابی نمودن
لغتنامه دهخدا
شتابی نمودن . [ ش ِ ن َ / ن ِ / ن ُ دَ ] (مص مرکب ) شتابی کردن . شتاب کردن . تَعَجﱡل . تَغَلغُل . تَهریف . عَسل . عَملَسَة. عِیهَمَة. مُداغَصَة.نَزر. (منتهی الارب ). اِفراط؛ شتابی نمودن در کاری . (منتهی الارب ). || وانمودن که شتاب دارد.