کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عملة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عمله
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: amela / feɂla طاری: amala / faɂla طامه ای: amala طرقی: amala / fa:la کشه ای: amala نطنزی: amala
-
عمله تیمور
لغتنامه دهخدا
عمله تیمور. [ ع َ م َ ل َ / ل ِ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش شوشتر شهرستان دزفول . 700 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ کرخه و محصول آن غلات ، برنج و کنجد است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
عملة معدنية
دیکشنری عربی به فارسی
سکه , سکه زدن , اختراع وابداع کردن
-
عمله طرب
لهجه و گویش تهرانی
مطرب
-
عمله و اکره
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ اَ کَ رِ) (اِمر.) (عا.) کارگزاران کسی یا جایی ، کارگران .
-
عمله و اَکَره
فرهنگ گنجواژه
کارگران.
-
عمله و بنا
فرهنگ گنجواژه
کارگران ساختمانی.
-
عمله و بنا
لهجه و گویش تهرانی
کارگران ساختمانی
-
بنا و عمله
فرهنگ گنجواژه
کارگران ساختمانی.
-
واژههای همآوا
-
املت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: omelette] 'omlet خوراکی که از تخم مرغ و گوجه فرنگی یا برخی مواد دیگر تهیه میشود: املت قارچ، املت سیبزمینی.
-
املت
فرهنگ فارسی معین
(اُ لِ) [ فر. ] ( اِ.) خوراکی است فوری که بیشتر از تخم مرغ و گوجه فرنگی و روغن تهیه کنند.
-
عملط
لغتنامه دهخدا
عملط. [ ع َ م َل ْ ل َ / ع ُم ْ م َ ل ِ ] (ع ص ) سخت و توانا بر سفر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
املت
لغتنامه دهخدا
املت . [ اُ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) خوراکی است که با تخم مرغ و مواد دیگر تهیه کنند. خاگینه . نیمرو. (فرهنگ فارسی معین ).
-
املط
لغتنامه دهخدا
املط. [ اَ ل َ ] (ع ص ) مرد بی موی اندام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ریخته موی . (مصادر زوزنی ) (آنندراج ). کسی که در تن او موی نباشد. امرط. (از اقرب الموارد). || مرد سبک ریش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنکه موی ریش او کم باشد. (آنندراج ). ...
-
املط
لغتنامه دهخدا
املط. [ اَل َ ] (اِخ ) از نواحی یمن است . (از معجم البلدان ).