کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمق فام سایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
sounding 2
عمقیابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک، مهندسی نقشهبرداری] اندازهگیری عمق دریاها و دریاچهها و رودخانهها با وسایل مختلف
-
کم عمق
دیکشنری فارسی به عربی
ضحل
-
shallow focus
وضوح کمعمق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] روشی در فیلمبرداری که در آن فقط بخش محدودی از تصویر با وضوح کامل ضبط میشود
-
anchor endosteal implant
کاشتینۀ عمقِاستخوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] کاشتینهای دندانی که در عمق استخوان فک جایگیر میشود
-
shallow fog
مِه کمعمق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مِهی با ضخامت حداکثر دو متر از سطح زمین با دید افقی 1000 متر یا بیشتر
-
deep-well injection
تزریق در عمق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] دفع پسماند خطرناک خام یا تصفیهشده با تلمبه کردن آن به چاههای عمیق
-
arms of anchor endosteal implant
بازوهای کاشتینۀ عمقِاستخوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] بخش اصلی زیرساخت کاشتینۀ دندانی که درون استخوان جایگیر میشود
-
standard depth of shade
عمق استاندارد فامسایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] میزان قراردادی عمق فامسایه برای تمام فامها که از آن میتوان عمق فامسایۀ یکسانی را بهعنوان مبنای مقایسه تعیین کرد
-
mixed-layer depth
عمق لایۀ آمیخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، علوم جَوّ] ضخامت لایۀ آمیخته که سقف آن را لایهای از هوا با وارونگی دمای کلاهکی یا پایداری ایستایی مشخص میکند متـ . ارتفاع آمیختگی mixing height ارتفاع لایۀ آمیخته mixed-layer height, mixed-layer top
-
echo sounder
عمقیاب پژواکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] دستگاهی که عمق آب را ازطریق زمان رفتوبرگشت تَپ/ پالس صوتی یا فراصوتی اندازه میگیرد متـ . عمقیاب
-
echo sounding
عمقیابی پژواکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، مهندسی نقشهبرداری] فرایند اندازهگیری عمق آب ازطریق اندازهگیری زمان رفتوبرگشت تَپ/ پالس صوتی یا فراصوتی
-
کم عمق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ضحل
-
عمق پیمایی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
قامة
-
جای کم عمق رودخانه
واژهنامه آزاد
گدار
-
قولا ج (واحد عمق پیمایی دریایی) اندازه گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
قامة