کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عمقة
لغتنامه دهخدا
عمقة. [ ع َ ق َ ] (اِخ ) یکی از آبهای بنی نمیر است در بطن وادیی موسوم به عمق . (از معجم البلدان ).
-
عمقة
لغتنامه دهخدا
عمقة. [ ع َ م َ ق َ ] (ع اِ) چربش و چرک روغن در خیک . (منتهی الارب ). چرک چربی و روغن در خیک و کوزه . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
گاوخواره
لغتنامه دهخدا
گاوخواره . [ خوا / خا رَ / رِ ] (اِخ ) نهری است عظیم که از جیحون برگرفته اند و بر این عمارت فراوان و زراعت بی پایان کرده مثل گاوخواره . رجوع به نزهةالقلوب ج 3 ص 213 شود. و قیل غارا بخشنه بستة فراسخ نهر یأخذمن جیحون فیه عمارةالرستاق الی المدینة و یسم...
-
چربش
لغتنامه دهخدا
چربش . [ چ َ ب ِ ] (اِمص ، اِ) چربی که پیه سوختن است . (برهان ). چربی . (انجمن آرا) (آنندراج ) (جهانگیری ) (ناظم الاطباء). چیز چرب مثل دنبه و پیه و امثال آنها. (فرهنگ نظام ). چربو. روغن . چربی روی گوشت . پیه . شحم . وَضَر. دَسَم . عَرم . عَبَقَة. عَب...