کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
أَمْسِ
فرهنگ واژگان قرآن
ديروز
-
جستوجو در متن
-
عموس
لغتنامه دهخدا
عموس . [ ع ُ ] (ع مص ) سخت گردیدن و سیاه شدن و تاریک گشتن روز. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عَمس . عَماسة. رجوع به عمس و عماسة شود.
-
عماسة
لغتنامه دهخدا
عماسة. [ ع َ س َ ] (ع مص ) سخت گردیدن و سیاه و تاریک گشتن روز. عَمس . عَمَس . عُموس . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). عَماس . عُموسة. (تاج العروس ) (متن اللغة). رجوع به عماس ، عم...
-
عمیس
لغتنامه دهخدا
عمیس . [ ع َ] (ع ص ) کار دشوار و بی سروته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کاری که انجام شدنی نباشد و بر اصلاح آن راهی یافت نشود. (از اقرب الموارد). عموس . رجوع به عَموس شود. ج ، عُمس ، عُمُس . (از ناظم الاطباء).
-
عماس
لغتنامه دهخدا
عماس . [ ع ِ ] (اِخ ) روز سوم از ایام جنگ قادسیه را «یوم عماس » میگفتند. و یاقوت حموی مینویسد: معلوم نیست که آن نام موضعی است یا مشتق از کلمه ٔ «عمس » مقلوب «معس » است . رجوع به معجم البلدان شود.
-
عموس
لغتنامه دهخدا
عموس . [ ع َ ] (ع ص ) کاربی سروپای و دشوار که اصلاح آن ممکن نباشد. (منتهی الارب ). کاری که انجام شدنی نباشد و بر اصلاح آن راهی یافت نشود. (از اقرب الموارد). || شیر بیشه ٔ درشت اندام . (منتهی الارب ). اسد شدید. (از اقرب الموارد). || آنکه در کاری نادان...
-
عماس
لغتنامه دهخدا
عماس . [ ع َ ] (ع مص ) سخت گردیدن و سیاه و تاریک گشتن روز. عَماسة. عَمس . عَمَس . عُموس . عُموسة. (از تاج العروس ) (از متن اللغة). رجوع به عماسة، عمس ، عموس و عموسة شود. || (ص ) جنگ سخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ) (از اقرب الموار...
-
اغواث
لغتنامه دهخدا
اغواث . [ ] (اِخ ) یوم ...، یاقوت آرد: وقعه ٔ اول از جنگهای قادسیه را که میان مسلمانان و ایرانیان روی داد، یوم ارماث گویند ووقعه ٔ دوم آن را اغواث و وقعه ٔ سوم آن را عماس گویند و وقعه ٔ چهارم آن را که مسلمانان در آن پیروز شدند، یوم قادسیه گویند ولی م...