کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمرانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عمرانی
/'omrāni/
معنی
مربوط به عمران: عملیات عمرانی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عمرانی
لغتنامه دهخدا
عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) طاهربن یحیی بن سالم عمرانی یمنی شافعی . فقیه قرن ششم هجری . رجوع به طاهر (ابن یحیی الیمنی ...) و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 5 ص 39، طبقات الشافعیه ٔاسنوی ، طبقات الشافعیه ٔ سبکی ج 4 ص 231، کشف الظنون حاجی خلیفه ص 15 و ایضا...
-
عمرانی
لغتنامه دهخدا
عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) علی بن احمد عمرانی موصلی . ریاضی دان و ستاره شناس قرن چهارم هجری . رجوع به علی عمرانی (ابن احمد...) شود.
-
عمرانی
لغتنامه دهخدا
عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) علی بن محمد عمرانی سرخسی ، مکنی به ابوالحسن . ممدوح منوچهری دامغانی شاعر. رجوع به علی عمرانی (ابن محمد عمرانی ) شود.
-
عمرانی
لغتنامه دهخدا
عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) علی بن محمدبن علی بن احمدبن مروان عمرانی خوارزمی ، مکنی به ابوالحسن . ادیب و لغوی و مفسر قرن ششم هجری . رجوع به علی عمرانی (ابن محمدبن ...) شود.
-
عمرانی
لغتنامه دهخدا
عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) قاضی ابومنصور عمرانی . وی قرآن را نزد ابوعلی اهوازی بیاموخت و در بغداد علم فقه را نزد شیخ ابواسحاق شیرازی فراگرفت ، سپس به میافارقین انتقال یافت . نسب او به عمرانیه از اعمال موصل است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
عمرانی
لغتنامه دهخدا
عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) محمدبن اسعدبن محمدبن موسی عمرانی . ملقب به بهاءالدین . ادیب و شاعر و نویسنده ٔ قرن هفتم هجری . وی بسال 618 هَ .ق . متولد شد و مدتی سمت وزارت المظفر رسولی صاحب یمن را بعهده داشت . سپس والی شهر اقضیة گشت و بسال 695 هَ .ق . درگذش...
-
عمرانی
لغتنامه دهخدا
عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن اسعدبن محمدبن موسی شیبانی عمرانی یمنی شافعی ، مکنی به ابوعبداﷲ. فقیه و متکلم قرن هفتم هجری است که بسال 695 هَ .ق . درگذشت . او راست : 1 - ایضاح الاضحی . 2 - البضاعة لمن أحب صلاةالجماعة. 3 - التبصرة فی الکلام . ...
-
عمرانی
لغتنامه دهخدا
عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) محمدبن قاسم بن منصوربن عبدالرحمان بن اسماعیل بن محمدبن معمربن عمران عمرانی کسبوی ، مکنی به ابوبکر. وی از اهالی کسبة،قریه ای از قرای نسف ، بود. ولی در ابتدا اعمال سلطان را در سمرقند بعهده داشت ، سپس آن را ترک گفت و بسال 513 هَ ...
-
عمرانی
لغتنامه دهخدا
عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) مسلم بن اسعدبن عثمان بن اسعدبن عثمان عمرانی یمانی ، مکنی به ابوالفتح .از فضلای قرن ششم هجری است که بسال 545 هَ .ق . درگذشت . او راست : کتاب الاترنجة فی شعراءالیمن . (از معجم المؤلفین ج 12 از هدیة العارفین بغدادی ج 2 ص 432).
-
عمرانی
لغتنامه دهخدا
عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) یکی از القاب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع ) است بمناسبت نام ابوطالب که «عمران » میباشد. رجوع به ابوطالب (ابن عبدالمطلب بن ...) شود.
-
عمرانی
لغتنامه دهخدا
عمرانی . [ ع ِ ] (ص نسبی ) نسبت است به عمرانیة که ناحیه ای است از اعمال موصل . و قاضی ابومنصور عمرانی بدانجا منسوب است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به عمرانی (قاضی ابومنصور...) شود.
-
عمرانی
لغتنامه دهخدا
عمرانی . [ ع ِ ] (ص نسبی ) نسبت است به یکی از خاندانهای بزرگ سرخس که از قدیم ریاست داشتند. و از جمله ٔ آنان ابوالحسن علی بن محمد عمرانی و ابوبکر محمدبن قاسم بن عمران عمرانی بوده اند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به علی عمرانی (ابن محمد...) و ع...
-
عمرانی
لغتنامه دهخدا
عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیدخت بخش حویمند حومه ٔ شهرستان گناباد. دارای 452 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و ابریشم است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
عمرانی
لغتنامه دهخدا
عمرانی .[ ع ِ ] (اِخ ) عبدالنوربن محمدبن احمد شریف عمرانی فاسی . فقیه و اصولی و متکلم قرن هشتم هجری است که بسال 685 هَ .ق . متولد شد، ولی سال درگذشت او پیدا نیست . او راست : تقیید علی المدونة. و نیز فتواهایی دارد.(از معجم المؤلفین از نیل الابتهاج تن...
-
عمرانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عمران) [عربی. فارسی] 'omrāni مربوط به عمران: عملیات عمرانی.