کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
امدی
لغتنامه دهخدا
امدی . [ اَ دا ] (ع ن تف ) گویند: فلان امدی العرب ؛ بزرگترین و اعلا و ابعد آنان (اعراب ) در عزت و مرتبه و بزرگی . (ازناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
امدی
لغتنامه دهخدا
امدی . [ اَ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به امد.
-
آمدی
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bemâɂe طاری: bumaye طامه ای: bomeɹe طرقی: bamaye کشه ای: bemaye نطنزی: bamiye
-
جستوجو در متن
-
خنگ
واژهنامه آزاد
(خِنگ) معمولاً با خرابی میآید، به معنی خرابکاری عمدی یا غیر عمدی
-
cernuous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عمدی
-
nonperpetual
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر عمدی
-
intentionality
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عمدی
-
forcipial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عمدی
-
deliberateness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عمدی
-
unintended
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر عمدی
-
unintentional
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر عمد، غیر عمدی
-
deliberate defence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفاع عمدی
-
مدبر
دیکشنری عربی به فارسی
پيش انديشيده , عمدي
-
الجريمة المتعمدة
دیکشنری عربی به فارسی
جنايت عمدي
-
designed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طراحی شده، عمدی