کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمده فروش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عمده فروش
/'omdeforuš/
معنی
کسی که کالایی را به مقدار کلی و زیاد میفروشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
jobber, wholesale, wholesaler
-
جستوجوی دقیق
-
عمده فروش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی، مقابلِ خردهفروش] 'omdeforuš کسی که کالایی را به مقدار کلی و زیاد میفروشد.
-
واژههای مشابه
-
عمدة
لغتنامه دهخدا
عمدة. [ ع ُ دَ ] (ع اِ) عمده . آنچه تکیه نمایند بر آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). تکیه گاه . ستون : و آن را عمده ٔ هر نیکی و سرمایه ٔهر علم و راهبر هر منفعت و مفتاح هر حکمت می شناسند.(کلیله و دمنه ). || آنکه بر وی تکیه کنندو کار سپارند. (منته...
-
عمدة
لغتنامه دهخدا
عمدة. [ ع ُ م ُدْ دَ ] (ع ص ) مؤنث عمدّ. رجوع به عمدّ شود.
-
wholesale banking
عمدهبانکداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] انجام عملیات بانکی توسط یک بانک برای مؤسسۀ مالی یا بانک دیگر
-
بطور عمده
دیکشنری فارسی به عربی
بصورة رييسية
-
وابستگی عمده
دیکشنری فارسی به عربی
رکن اساسي
-
گرایشهای عمده
دیکشنری فارسی به عربی
اِتّجاهاتٌ رئيسيةٌ
-
عمده فروشی
دیکشنری فارسی به عربی
بيع بالجملة
-
مطلب عمده
دیکشنری فارسی به عربی
فحوي
-
قسمت عمده
دیکشنری فارسی به عربی
نخاع
-
major depressive disorder
اختلال افسردگی عمده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال افسردگی که در آن فرد حداقل دچار یک دورۀ افسردگی عمده میشود
-
major depressive episode
دورۀ افسردگی عمده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] دورهای از اختلال خُلقی که حداقل به مدت دو هفته ادامه دارد و دستکم دارای چهار علامت از علائمی چون کاهش یا افزایش اشتها، بیخوابی، پرخوابی، خستگی و کندی روانیـحرکتی و سراسیمگی است
-
tour wholesaler, wholesale travel agent
عمدهفروش گشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گشتپردازی که گشتهای خود را ازطریق خردهفروشهای گشت میفروشد
-
عمده فروشی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بيع بالجملة