کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عمامه
/'emāme/
معنی
شالی که دور سر میبندند؛ دستار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دستار، عصابه، مندیل
برابر فارسی
دستار
دیکشنری
turban
-
جستوجوی دقیق
-
عمامه
واژگان مترادف و متضاد
دستار، عصابه، مندیل
-
عمامه
فرهنگ واژههای سره
دستار
-
عمامه
فرهنگ فارسی معین
(عِ مِ) [ ع . عمامة ] (اِ.) دستار، پارچه ای دراز که دور سر پیچند.
-
عمامه
فرهنگ فارسی عمید
قدیمی: 'ammāme (اسم) [عربی: عِمامَة، جمع: عَمائِم] 'emāme شالی که دور سر میبندند؛ دستار.
-
عمامه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ammâma طاری: amume طامه ای: amâma طرقی: amâma کشه ای: amâma نطنزی: amâma
-
عمامه
واژهنامه آزاد
نوعی کلاه
-
واژههای مشابه
-
عمامة
لغتنامه دهخدا
عمامة. [ع ِ م َ ] (ع اِ) زره خود که در زیر قلنسوه پوشند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مِغفَر. (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بَیضة و خود. (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) ...
-
نخ عمامه
لغتنامه دهخدا
نخ عمامه . [ن َ خ ِ ع َم ْ ما م َ / م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نخ گروهه . (لغات فرهنگستان ). نخی که آن را گرد چیزی به شکل عمامه پیچیده باشند. مقابل نخ کلاف یا نخ کلافه .
-
عَبا و عَمامه
فرهنگ گنجواژه
لباس روحانی.
-
واژههای همآوا
-
امامه
لغتنامه دهخدا
امامه . [ اَم ْ ما م َ ] (اِخ ) (بالا و پایین ) دهی است ازدهستان لواسان کوچک بخش افجه ٔ شهرستان تهران ، واقع در ده هزارگزی شمال باختری گلندوک و پنج هزارگزی خاور راه شوسه ٔ شمشک . کوهستانی و سردسیر است و 2320 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و رودخانه ...
-
أَمَامَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
مقابل وپيش روي او
-
جستوجو در متن
-
turban
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تورانی، عمامه، دستار، کلاه عمامه مانند