کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمارت جمال الدین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عمارت کلا ه فرنگی
دیکشنری فارسی به عربی
سرادق
-
عمارت کنگره درشهر واشینگتن
دیکشنری فارسی به عربی
کابيتول
-
عمارت پارلمان ایالتی
دیکشنری فارسی به عربی
کابيتول
-
زمین جلو عمارت
دیکشنری فارسی به عربی
مقدمة
-
عمارت چند دستگاهی
دیکشنری فارسی به عربی
قصر
-
عمارت و ساختمان
فرهنگ گنجواژه
ساختمان.
-
قصر و عمارت
فرهنگ گنجواژه
ساختمان مجلل.
-
جستوجو در متن
-
الغباربیک
لغتنامه دهخدا
الغباربیک . [ اُ ل ُ ب َ ] (اِخ ) ملک الامرا جمال الدین ای ابه . از امرای قرن ششم . راوندی در راحةالصدور (ص 388) آرد: و خداوند پادشاه ملک الامرا جمال الدین ای ابه الاعظم اتابکی که یگانه ٔ این زمان و نیکوسیرت جهان بود و سالار و سرور عراقیان ، خیر در ن...
-
زر زدن
لغتنامه دهخدا
زر زدن . [ زَ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از صرف کردن زر. (آنندراج ) (بهار عجم ) : زین اساسی نهی فراخ نه تنگ زرزنی در عمارت گل سنگ . امیرخسرو (از آنندراج ). || در دو بیت زیر ظاهراً بمعنی زردرنگ شدن ، به زردی زدن آمده است : روی و چشمی دارم اندر مهر اوکای...
-
زاهد گیلانی
لغتنامه دهخدا
زاهد گیلانی .[ هَِ دِ ] (اِخ ) تاج الدین ابراهیم فرزند روشن امیر.در کتاب اسس المواهب السنیة فی مناقب الصفویة، مشهور به صفوة الصفاء، تألیف توکلی بن اسماعیل بن حاجی اردبیلی معروف به ابن بزاز که در شرح احوال شیخ صفی الدین اردبیلی جد پادشاهان صفوی است ب...
-
طرمطاز
لغتنامه دهخدا
طرمطاز. [ ] (اِخ ) (امیر...) پسر بایجوبخشی ، از امرای عصر الجایتو. وی همان شخصی است که الجایتو را به مذهب شیعه متمایل ساخت و سبب آن بنابر گفته ٔ حافظ ابرو در مجمعالتواریخ آن بود که در تاریخ سنه ٔ اثنین و سبعمائة (702 هَ . ق .) که پادشاه غازان خان بود...
-
ولایت
لغتنامه دهخدا
ولایت . [ وَ / وِ ی َ ] (ع اِ) ولایة. (منتهی الارب ) (قطر المحیط)(اقرب الموارد). رجوع به ولایة شود. || حکومت و امارت سلطان . (غیاث اللغات ). پادشاهی . (مهذب الاسماء). امارت و سلطان . (اقرب الموارد) : بار ولایت بنه از کتف خویش نیز بدین بار میاز و مدن ...
-
مقرنس
لغتنامه دهخدا
مقرنس . [ م ُ ق َ ن َ ] (ع ص ، اِ) سیف مقرنس ؛ شمشیر بر هیئت نردبان ساخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || باز مقرنس ؛ باز در کریز نشانده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || در مؤیدالفضلا به معنی بنای مدور ...
-
معمور
لغتنامه دهخدا
معمور. [ م َ ] (ع ص ) آبادان . (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ). آباد و آبادان و مسکون و دارای جمعیت از مردمان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : تات شاعر به مدح درگویدشاد بادی و قصر تو معمور. ناصرخسرو.از همت تو فال تو چون بخت تو فرخ وز دولت تو ملک...
-
ربع رشیدی
لغتنامه دهخدا
ربع رشیدی . [ رَ ع ِ رَ ] (اِخ ) نام قلعه ای است مخروبه وبزرگ و تاریخی در آخر محله ٔ ششکلان تبریز که به محله ٔ باغمیشه و دلیانکوه یا تبلانکوه منتهی میشود و در دامنه ٔ کوه سرخاب در محلی باصفا و مرتفع واقع شده است .این بنا از یادگارهای خواجه رشیدالدین ...