کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عماد رازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عماد رازی
لغتنامه دهخدا
عماد رازی . [ ع ِ دِ ] (اِخ ) او را دیوانی است به فارسی . (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 803).
-
واژههای مشابه
-
عِمَادِ
فرهنگ واژگان قرآن
پايهاي که ساختمان بدان تکيه دارد - ستون - ساختمان بلند
-
ابن عماد
لغتنامه دهخدا
ابن عماد. [ اِ ن ُ ع ِ ] (اِخ ) دولتشاه در تذکره گوید مردی فاضل و اصل او از خراسان است و در شیراز میزیست و منقبت ائمه ٔ معصومین میگفت . غزلهای پسندیده دارد و ده نامه ٔ او مشهور است .
-
عماد اردبیلی
لغتنامه دهخدا
عماد اردبیلی . [ ع ِ دِ اَ دَ ] (اِخ ) میرزا محسن خطاط اردبیلی شیرازی ، ملقب به عمادالفقراء و متخلص به حالی . رجوع به عمادالفقراء شود.
-
عماد اصفهانی
لغتنامه دهخدا
عماد اصفهانی . [ ع ِ دِ اِف َ ] (اِخ ) محمدبن صفی الدین ابی الفرج محمدبن نفیس الدین ابی الرجاء حامدبن محمدبن عبداﷲبن علی بن محمود اصفهانی . مکنی به ابوعبداﷲ، و ملقب به کاتب وعمادالدین و معروف به کاتب اصفهانی و عماد کاتب و ابن اخی العزیز. از فقهای شاف...
-
عماد بخاری
لغتنامه دهخدا
عماد بخاری . [ع ِ دِ ب ُ ] (اِخ ) نام او اسماعیل بخاری و ملقب به عمادالدین بود. وی شعر می گفت و صاحب تاریخ گزیده شعر او را بر اشعار یکی از شعرا بنام «بدر» ترجیح داده است . (از الذریعه ج 9 ص 765 از تاریخ گزیده ص 824).
-
عماد تبریزی
لغتنامه دهخدا
عماد تبریزی . [ ع ِ دِ ت َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم تبریزی ، متخلص به ارفع. وی شاعر بود و ابیاتی از شعر او در تذکره ٔ نصرآبادی آمده است . (از الذریعه ج 9 ص 68 از تذکره ٔ نصرآبادی ص 404 و صبح گلشن ص 22).
-
عماد حزامی
لغتنامه دهخدا
عماد حزامی . [ ع ِ دِ ح َزْ زا ] (اِخ ) (علامه ...). از متأخرین محدثان است . (منتهی الارب ).
-
عماد حسنی
لغتنامه دهخدا
عماد حسنی . [ ع ِ دِ ح َ س َ ] (اِخ ) (میر...). خطاط مشهور. رجوع به عماد قزوینی شود.
-
عماد خوئی
لغتنامه دهخدا
عماد خوئی . [ ع ِ دِ خ ُ ] (اِخ ) وی ظاهراً وزیر عزالدین مسعودبن نورالدین ارسلان بود و نظامی گنجوی در «شرفنامه ٔ» خود وی را مدح کرده و نظام الملک ثانی خوانده است . از آن جمله است در این بیت :عماد خوی آن خواجه ٔ ارجمندکه شد قدر قائل بدو سربلند.(از فهر...
-
عماد زوزنی
لغتنامه دهخدا
عماد زوزنی . [ ع ِ دِ زو زَ ] (اِخ ) از شعرای قرن هشتم هَ . ق . رجوع به عمادالدین زوزنی شود.
-
عماد شیرازی
لغتنامه دهخدا
عماد شیرازی . [ ع ِ دِ ] (اِخ ) میرزا محسن خطاط اردبیلی شیرازی ، ملقب به عمادالفقراء و متخلص به حالی . رجوع به عمادالفقراء شود.
-
عماد شیرازی
لغتنامه دهخدا
عماد شیرازی . [ ع ِ دِ ] (اِخ ) نام او میر عمادالدین شیرازی بود. وی به خراسان رفته مدح سلطان حیدر فرزند شاه اسماعیل کرد. او را اشعاری است . (از الذریعه ج 9 ص 766 از روز روشن ص 475 و نگارستان دارا).
-
عماد طارمی
لغتنامه دهخدا
عماد طارمی . [ ع ِ دِ رَ ] (اِخ ) (ملا...) ابن محمود طارمی . وی در قریه ٔ طارم از قرای خراسان متولد شد و در آنجا به تحصیل علوم مختلف پرداخت و چون پدرش وصف کرامات شیخ «شاه عالم » ازفقهای گجرات را برای او نقل کرد (که داستان آن مفصلاً در تاریخ النور الس...