کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمادالدین زنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عمادالدین زنگی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین زنگی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ زَ ] (اِخ ) (اتابک شهید...). زنگی بن آق سنقر حاسب ، ملقب به عمادالدین و مکنی به ابوالجواد. سرسلسله ٔ اتابکان موصل و الجزیره و شام . وی از غلامان ترک ملک شاه بود که از سال 478 تا 487 هَ . ق . در حلب از جانب تتش نیابت...
-
عمادالدین زنگی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین زنگی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ زَ ] (اِخ ) زنگی بن مودودبن زنگی بن آق سنقر، ملقب به عمادالدین و مکنی به ابوالفتح . وی نخستین از اتابکان سنجار بود و در سال 566 هَ . ق . به حکومت رسید واز سال 578 تا 579 حلب نیز جزء قلمرو حکومت وی بود. او در محرم سا...
-
عمادالدین زنگی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین زنگی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ زَ ] (اِخ ) شاهنشاه بن محمدبن زنگی بن مودودبن زنگی بن آق سنقر، ملقب به عمادالدین . وی سومین از اتابکان سنجار بود و در سال 616 هَ . ق . در آن ناحیه سلطنت کرد. (از معجم الانساب زامباور ص 341). و رجوع به «اتابکان سنجار...
-
واژههای مشابه
-
صالح عمادالدین
لغتنامه دهخدا
صالح عمادالدین . [ ل ِ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به صالح ... شود.
-
عمادالدین آملی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین آملی . [ ع ِ دُدْدی ن ِ م ُ ] (اِخ ) محمدبن علی بن محمدبن علی طبری آملی ، مکنی به ابوجعفر و ملقب به عمادالدین . از علمای شیعه ٔ قرن ششم هَ . ق . رجوع به عمادالدین طبری شود.
-
عمادالدین ابهری
لغتنامه دهخدا
عمادالدین ابهری . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ اَ هََ ] (اِخ ) عبدالعزیز، ملقب به عمادالدین . دردو مورد از تاریخ حبیب السیر نام او آمده است ، یکی جزء سادات و مشایخ معاصر شاهرخ بن امیر تیمور گورکانی ،که در آنجا گوید وی سرآمد علمای روزگار بود و در اواخر عمر به عز...
-
عمادالدین ابیوردی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین ابیوردی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ اَ وَ ] (اِخ ) شیخ فضل اﷲ ابیوردی ، ملقب به عمادالدین . وی از عرفای معاصر سلطان حسین میرزا بایقرا بود. و صاحب تاریخ حبیب السیر، در شرح حال شیخ جلال بن محمدبن عبدالملک آرد که این شیخ عمادالدین فضل اﷲ ابیوردی به هر...
-
عمادالدین اتابکی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین اتابکی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ اَ ب َ ] (اِخ ) پهلوان بن هزاراسب ، ملقب به عمادالدین . سومین از اتابکان لر بزرگ است . وی پس از پدرش «هزاراسب » در سال 626 هَ . ق . حکومت لرستان را به دست گرفت و تا سال 646 هَ .ق . که درگذشت این مقام را داشت و پس ...
-
عمادالدین ارتقی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین ارتقی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ اُ ت ُ ] (اِخ ) علی الپی ، ملقب به عمادالدین و مشهور به العادل . یازدهمین تن از امرای ارتقیه ٔ ماردین . رجوع به علی ارتقی شود.
-
عمادالدین استرابادی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین استرابادی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ اِ ت َ ] (اِخ ) علی بن علی استرآبادی مازندرانی ، ملقب به عمادالدین . فقیه قرن دهم هَ . ق . رجوع به علی استرابادی (ابن علی ...) شود.
-
عمادالدین اسفرایینی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین اسفرایینی .[ ع ِ دُدْ دی ن ِ اِ ف َ ] (اِخ ) (امام ...) شاهفور (یا شهفور یا شاهپور)بن طاهربن محمد اسفرایینی شافعی ، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به عمادالدین . متوفی به سال 471 هَ . ق . او راست : تاج التراجم فی تفسیر القرآن للاعاجم ، که از کتب ...
-
عمادالدین اصفهانی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین اصفهانی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ اِ ف َ ] (اِخ ) محمود اصفهانی (امیر...)، ملقب به عمادالدین . وی از جانب امیر یاراحمد اصفهانی مشهور به امیر نجم ثانی ، وزیر و صاحب اختیار امور ملکی و مالی خراسان بود. و ذکر برخی اقدامات او در تاریخ حبیب السیر آمده...
-
عمادالدین افتخاری
لغتنامه دهخدا
عمادالدین افتخاری . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ اِ ت ِ ] (اِخ ) (ملک ...). نام او اسماعیل و ملقب به عمادالدین ، و پدرش ملک رضی الدین بابا است .وی از شعرای اوایل عهد ابوسعید بهادرخان بود و حمداﷲ مستوفی گوید که اشعارش بهتر از شعر پدرش است . رجوع به تاریخ گزیده ٔ...
-
عمادالدین ایوبی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین ایوبی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ اَی ْ یو ] (اِخ ) (الملک الناصر) عثمان بن صلاح الدین یوسف ، ملقب به عمادالدین و مشهور به الملک العزیز و مکنی به ابوالفتح . دومین از امرای ایوبی مصر بود که در بیست وهفتم صفر سال 589 هَ . ق . به جای پدر خویش به سلطنت...