کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علی قیسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
علی قیسی
لغتنامه دهخدا
علی قیسی . [ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ ) ابن بُرَید ابودعامه ٔ قیسی . مکنی به ابوالحسن . از ادیبان و راویان بزرگ بود و امیر ابونصر از وی نام برده است . وی از ابونواس و ابوعتاهیة روایت کرد، و ابن ابی طاهر و عون بن محمد کندی از وی روایت دارند. (از معجم الادبا...
-
علی قیسی
لغتنامه دهخدا
علی قیسی . [ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یوسف بن مسعود قیسی قرطبی شاعر. ملقب به نظام الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن خروف . رجوع به ابن خروف (ضیاءالدین ابوالحسن ...) و علی (ابن محمدبن یوسف بن ...) شود.
-
علی قیسی
لغتنامه دهخدا
علی قیسی . [ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ ) کومی . وی پدرعبدالمؤمن بن علی قیسی کومی اولین سلطان سلسله ٔ موحدی در افریقیه بود. اصل او از قبیله ٔ کومیة است و آن قبیله ، اندک مردمی در ساحل بحر از اعمال تلمسان بودند. این علی به کاسه گری اشتغال داشت و در تاریخ حبی...
-
علی قیسی
لغتنامه دهخدا
علی قیسی . [ ع َ ی ِ ق َ] (اِخ ) ابن محمدبن فرحون قیسی . مکنی به ابوالحسن ومشهور به ابن فرحون . ریاضیدان و از اهل قرطبة بود. وی مدتی در فاس سکونت کرد سپس مجاور مکه گردید و در آنجا در سال 601 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
-
واژههای مشابه
-
علي
دیکشنری عربی به فارسی
وصل , روشن , برقرار , روي , بر , بر روي , فوق , بر فراز , بمحض , بمجرد
-
عَلَى
فرهنگ واژگان قرآن
بر (در واقع همان "عَلَىٰ "است که چون به همزه وصل رسيده صداي کشيده آن کوتاه گرديده است)
-
عَلَيَّ
فرهنگ واژگان قرآن
بر من
-
عَلِيُّ
فرهنگ واژگان قرآن
هميشه برتر و والاتر (صفت مشبهه از علو )
-
علی علی آبادی
لغتنامه دهخدا
علی علی آبادی . [ ع َ ی ِ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد علیابادی . ملقب به بدرالدین . لغوی بود و در سال 952 هَ . ق . در قید حیات بوده است . او راست : الفصاح علی ترتیب الصحاح ، در لغت . (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون ج 2 ص 190 و هدیة العارفین ج 2 ص 745).
-
علی آباد ارباب علی
لغتنامه دهخدا
علی آباد ارباب علی . [ ع َ دِ اَ ع َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان گرمسیر شهرستان اردستان واقع در 21 هزار و پانصد گزی شمال باختری اردستان و 2 هزار و پانصد گزی راه شوسه ٔ اردستان به کاشان .ناحیه ایست جلگه و دارای آب و هوای معتدل ، و 69 تن سکنه . آب ...
-
علی آباد علی
لغتنامه دهخدا
علی آباد علی . [ ع َ دِ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عزیزآباد بخش فهرج شهرستان بم واقع در 25 هزارگزی جنوب باختری فهرج ، و 5 هزارگزی راه فرعی بم به برج اکرم . ناحیه ای است جلگه و گرمسیر و مالاریائی . دارای 312 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشود. م...
-
علی آباد علی رضاخان
لغتنامه دهخدا
علی آباد علی رضاخان . [ ع َ دِ ع َ رِ ] (اِخ ) دهی است از بخش شهداد شهرستان کرمان واقع در 25 هزارگزی خاور شهداد و در سر راه مالرو کشیت به خراسان . ناحیه ای است جلگه و گرمسیر، و دارای 50 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و مرک...
-
علی آرزو
لغتنامه دهخدا
علی آرزو. [ ع َ ی ِ رِ ] (اِخ ) ابن حسام الدین گوالیری اکبرآبادی (علی خان ... یا علی شاه ...)، لقب او حسام الدین بود، و نسب او از جانب پدر به علامه کمال الدین دهلوی و از سوی مادر به شیخ محمد الغوث گوالیری میرسد. تولد او در سال 1101 هَ . ق . در گوالیا...
-
علی آزاد
لغتنامه دهخدا
علی آزاد. [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) (غلام ...) ابن نوح حسینی واسطی بلگرامی هندی حنفی . رجوع به غلام علی آزاد شود.