کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علی آباد علی رضاخان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
علی آباد علی رضاخان
لغتنامه دهخدا
علی آباد علی رضاخان . [ ع َ دِ ع َ رِ ] (اِخ ) دهی است از بخش شهداد شهرستان کرمان واقع در 25 هزارگزی خاور شهداد و در سر راه مالرو کشیت به خراسان . ناحیه ای است جلگه و گرمسیر، و دارای 50 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و مرک...
-
واژههای مشابه
-
علي
دیکشنری عربی به فارسی
وصل , روشن , برقرار , روي , بر , بر روي , فوق , بر فراز , بمحض , بمجرد
-
عَلَى
فرهنگ واژگان قرآن
بر (در واقع همان "عَلَىٰ "است که چون به همزه وصل رسيده صداي کشيده آن کوتاه گرديده است)
-
عَلَيَّ
فرهنگ واژگان قرآن
بر من
-
عَلِيُّ
فرهنگ واژگان قرآن
هميشه برتر و والاتر (صفت مشبهه از علو )
-
causal model
مدل علّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] مدلی که، برای خلق مجموعهای از پیشنگریها دربارۀ آیندۀ یک پدیده، عوامل شکلدهنده به آن پدیده و نیروها و تأثیرات آنها را بررسی میکند
-
causal attribution
اِسناد علّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] 1. نسبت دادن رویدادها و روندهای آینده یا گذشته به واقعیات و دلایل ممکن یا موجود 2. تلاش ذهنی افراد برای درک علت وقوع رویدادها و تحولها و تحلیل رویدادهای ممکن آینده
-
causal analysis
تحلیل علّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] شناسایی و بررسی عوامل شکلگیری روندها و رویدادها و تحلیل روابط میان آنها
-
مساعدة علي
دیکشنری عربی به فارسی
کمک , ياري , يک وعده يا پرس خوراک
-
علي الانترنت
دیکشنری عربی به فارسی
درون خطي
-
استولي علي
دیکشنری عربی به فارسی
را قبضه كرد , مسلط شد بر , استيلا يافت بر , فائق آمد بر , سيطره يافت بر
-
أزبَي علي
دیکشنری عربی به فارسی
فراتر رفت از , گذشت از (فراتر رفت از) , پا را فراتر نهاد از , از مرز… گذشت (فراتر رفت)
-
أخَذَ علي
دیکشنری عربی به فارسی
را سرزنش کرد , را ملامت کرد , را نکوهش کرد
-
علي اليابسة
دیکشنری عربی به فارسی
درکنار , درساحل , بکنار , بطرف ساحل