کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
علیک
لغتنامه دهخدا
علیک . [ ع َ ل َ ک َ ] (ع حرف جر + ضمیر) مرکب از «علی » حرف جر و «ک » ضمیر متصل عربی . بر تو : ترا ببینم وگویم علیک عین اﷲبنام ایزد احسنت و زه نکو پسری . سوزنی .- علیک گفتن ؛ پاسخ سلام دادن . مخفف «علیک السلام » است : بیزارم از تو و همه یارانت ، مر ...
-
علیک
لغتنامه دهخدا
علیک . [ ع َ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زاوه ، بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه دارای 276 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و بنشن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
علیک
لغتنامه دهخدا
علیک . [ ع َ ی َ ] (اِخ ) مرکب از: «علی » + «کاف تصغیر یا تحبیب » که آن را نام شخص میگذاشتند. از جمله «خواجه علیک » است که در اسرارالتوحید از او نقل قول شده است .رجوع به اسرارالتوحید ص 93 و 135 و 288 و 290 شود.
-
علیک
لغتنامه دهخدا
علیک . [ ع َی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سلطان آباد، بخش حومه ٔشهرستان سبزوار. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
واژههای مشابه
-
عز علیک
لغتنامه دهخدا
عز علیک . [ ع َزْ زَ ع َ ل َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) عزت بر تو باد : نیش بگرفت و گفت عز علیک این چنین دست را که یارد خست .عنصری .
-
سلام علیک
لغتنامه دهخدا
سلام علیک . [ س َ مُن ْ ع َ ل َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ دعایی ) درود بر تو : گفتند که سلام علیک معشوق طوسی خوش هستی . (انیس الطالبین ص 141).- سلام علیک داشتن ؛ سلام علیک کردن .
-
علیک السلام
فرهنگ فارسی معین
(عَ لَ یا لِ کِ یا کَ سَّ) [ ع . ] (شب جم .) در پاسخ به سلام کسی گفته می شود: درود بر تو باد.
-
علیک السلام
لغتنامه دهخدا
علیک السلام . [ ع َ ل َ کَس ْ س َ ] (ع ، جمله ٔ اسمیه ٔ دعایی ) درود بر تو باد. در جواب سلام گویند : بدو گفت شعبه [ فرستاده ٔ سعد] که ای نیک نام اگر دین پذیری علیک السلام . فردوسی .زهی سعادت من کم تو آمدی به سلام خوش آمدی و علیک السلام و الاکرام .سع...
-
سلام علیک
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی: سلامٌعلَیک] salām[on]'aleyk درود بر تو.
-
أَمْسِکْ عَلَيْکَ
فرهنگ واژگان قرآن
براي خودت نگهدار(از امساک به معني دست آويختن به چيزي است)
-
سلام علیک داشتن
لهجه و گویش تهرانی
آشنایی و معاشرت
-
سلام و علیک
فرهنگ گنجواژه
آشنائی. با کسی سلام و علیک داشتن.
-
علیک محبته منی
واژهنامه آزاد
بر من واجب است به تو محبت کنم