کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
علیمی
لغتنامه دهخدا
علیمی . [ ع ُ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به علیم ، که تیره ای (بطنی )است از باهلة. و نسبت آنان به علیم بن عدی بن عمروبن معن است . رجوع به علیم (ابن عدی بن عمروبن ...) شود.
-
علامه
واژگان مترادف و متضاد
دانشمند، دانشور، عالم، علیم، فاضل ≠ جهول
-
علیمی
لغتنامه دهخدا
علیمی . [ ع ُ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به علیم که تیره ای (بطنی ) است از بنی کلب . و نسبت آنان به علیم بن جناب بن هبل بن عبداﷲبن کنانةبن بکربن عوف بن عذرة است . رجوع به علیم (ابن جناب بن هبل بن ...) شود.
-
علماء
فرهنگ فارسی معین
(عُ لَ) [ ع . ] (اِ. ص .) جِ علیم ؛ دانایان ، دانشمندان .
-
دانا
فرهنگ نامها
(تلفظ: dānā) دارای عقل و تجربه ، خردمند ، عاقل ، دارای علم و آگاهی ، عالم ، علیم .
-
عالم
واژگان مترادف و متضاد
خردمند، دانا، دانشمند، دانشور، علیم، فاضل، فرزانه، فرهیخته، محقق، ملا ≠ جاهل
-
فاضل
واژگان مترادف و متضاد
حکیم، خردمند، دانا، دانشمند، دانشور، عالم، علامه، علیم، فرهیخته ≠ بیخرد، جاهل، نادان
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن علیم . رجوع به حسن بطلیموسی شود.
-
ذات الصدور
لغتنامه دهخدا
ذات الصدور. [ تُص ْ ص ُ ](ع اِ مرکب ) افکار. اندیشه ها. حاجتها. (مهذب الاسماء). مضمرات قلب : انه علیم بذات الصدور. (قرآن 5/11).
-
فعیل
لغتنامه دهخدا
فعیل . [ ف َ ] (ع مص ) از اوزان مصادرعرب و آن بیشتر دلالت بر سیر دارد چون رحیل . (یادداشت مؤلف ). || (ص ) بیشتر وزن صفت مشبهه است ، مانند: علیم ، حکیم ، رحیم ، شریف ، رفیق ، سلیس و...
-
بسرفوت
لغتنامه دهخدا
بسرفوت . [ ب َ س َ ] (اِخ ) دژیست از اعمال حلب در جبال بنی عُلَیم که نام آن در فتوح نورالدین محمودبن زنگی آمده است و این دژ پس از ویرانی اکنون (زمان یاقوت ) بصورت قریه ای درآمده است . (از معجم البلدان ). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
حسن بطلیوسی
لغتنامه دهخدا
حسن بطلیوسی . [ ح َ س َ ن ِ ب َ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن عُلّیم ، مکنی به ابوحزم لغوی . درگذشته ٔ 576 هَ . ق . او راست : «شرح ادب الکاتب ». (هدیةالعارفین ج 1 ص 279).
-
یاسمین
لغتنامه دهخدا
یاسمین . [ س َ ] (اِخ ) ابن زین الدین بن ابی بکربن محمدبن علیم حمصی . او راست حواشی بر خلاصه ٔ ابن مالک ، و در هامش آن شرح کافیه است . در فاس به سال 1338 هَ . جزء دوم آن به طبع رسیده است (ص 515 و 584). (معجم المطبوعات ج 2 ص 194).
-
ذرب
لغتنامه دهخدا
ذرب . [ ذَ رِ ] (اِخ ) ابن حوط. در البیان والتبیین ذیل (باب من اسماءالکهان و الحکام و الخطباء و العلماء من قحطان ) آرد: از قدمای در حکمت و خطابه و ریاست . عُبَیدبن شرّیةالجرهمی و اسقف نجران و... و ذَرِب بن حوط و علیم بن جناب و... اند.
-
نساب
لغتنامه دهخدا
نساب . [ ن َس ْ سا ] (ع ص ، اِ) مرد نیک دانا به انساب . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). علیم به انساب . (اقرب الموارد). عالم به انساب . (المنجد). مرد دانای به انساب مردم . (از ناظم الاطباء). نسب شناس . متخصص در معرفت انساب . (سمعانی ). نسابة. (از منتهی...