کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
علیم
/'alim/
معنی
۱. دانا؛ دانشمند.
۲. (اسم، صفت) از نامهای خداوند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
علیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: alim) (عربی) دانا ، آگاه ، آن که عملش محیط بر جمیع اشیاء باشد ؛ یکی از نامهای باری تعالی.
-
علیم
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (ص .) دانا، آگاه .
-
علیم
لغتنامه دهخدا
علیم . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سلمه ٔ فهمی . ابوعمر کندی گوید که علیم از مصریانی است که به علی (ع ) گروید و در جنگهای او شرکت داشت سپس با محمدبن ابی بکر وارد مصر شد آنگاه ابن خدیج نزد معاویه از وی شفاعت کرد و معاویه هنگام خلافت خود او را بخشود. وی در روز ...
-
علیم
لغتنامه دهخدا
علیم . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ناربوتابن عبدالرحمان . هشتمین تن از خانان خوقند بود که از سال 1215 تا 1224 هَ . ق . بر فرغانه و تاشکند حکومت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ص 252). در معجم الانساب زامباور (ص 411) نام او «عالم خان ...» آمده است .
-
علیم
لغتنامه دهخدا
علیم . [ ع َ ] (ع ص ) دانا. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (ازتاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). ج ، علماء (منتهی الارب ) (لسان العرب ) (تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة)، عُلاّم . (متن اللغة) : بهمه کار امامی ، بهمه فضل تمام بهمه ...
-
علیم
لغتنامه دهخدا
علیم . [ ع ُ ل َ ] (اِخ ) ابن جَنّاب بن هُبَل بن عبداﷲبن کنانةبن بکربن عوف بن عذرةبن زیداللات بن رُفَیدةبن ثوربن کلب ، و او از فرزندان اسدبن وَبَرةبن تغلب بن حلوان بن عمران بن الحاف (یا الحافی )بن قضاعة است . وی جدی جاهلی است و چنانکه از نسب او پیداس...
-
علیم
لغتنامه دهخدا
علیم . [ ع ُ ل َ ] (اِخ ) ابن عدی بن عمروبن معن . جدی جاهلی است از باهلة از قیس بن عَلان که از عدنانیة باشند. (از تاج العروس ج 8 ص 408). و رجوع به اللباب فی تهذیب الانساب ابن اثیر شود.
-
علیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: عُلَماء] 'alim ۱. دانا؛ دانشمند.۲. (اسم، صفت) از نامهای خداوند.
-
واژههای مشابه
-
عَلِيمِ
فرهنگ واژگان قرآن
هميشه دانا
-
علیم بخاری
لغتنامه دهخدا
علیم بخاری . [ ع َ م ِ ب ُ ] (اِخ ) نام او ملابقای علیم ، وتخلصش بخاری بود. دو بیت از اشعار او را نصرآبادی نقل کرده است . (از تذکره ٔ نصرآبادی فصل دهم ص 443).
-
علیم ا
لغتنامه دهخدا
علیم ا. [ ع َ مُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عتیق اﷲبن فضل اﷲ بلخی سرهندی حنفی (1109 - 1202 هَ . ق .). صوفی و فقیه بود. او راست : 1- زبدةالروایات ، در فروع فقه . 2- نزهةالسالکین فی التصوف و السلوک . (از معجم المؤلفین ).
-
واژههای همآوا
-
الیم
واژگان مترادف و متضاد
دردانگیز، دردناک، مولم
-
الیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'alim دردناک؛ دردآورنده؛ بسیاردردناک.