کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علیه
لغتنامه دهخدا
علیه . [ ع َ لی ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرگور، بخش سلوانا، شهرستان ارومیه . دارای 115 تن سکنه . آب آن از چشمه تأمین می شود. و محصول آن غلات و توتون است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
علیه
فرهنگ فارسی عمید
(حرف اضافه) [عربی: علَیه] 'ale(a)yh ۱. برضدِ؛ به زیانِ.۲. (صفت) مخالف.
-
علیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: علیَّة] 'aliyye بلندمرتبه؛ بارفعت؛ دارای شرف.
-
علیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی: عربی: عَلیَّة] 'elliyye = عَلیّه
-
عَلَيْهِ
فرهنگ واژگان قرآن
براو
-
علیه
دیکشنری فارسی به عربی
ضد
-
علیه ما علیه
لغتنامه دهخدا
علیه ما علیه . [ ع َ ل َ هَِ ع َ ل َی ْه ْ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ نفرینی ) بر او باد آنچه بر اوست . در جایی گویند که در نفرین و آفرین به کسی دودل و مردد باشند. یا چون نام کسی را برند که اعمال یا عقاید نانیکو داشته است و نخواهند آشکارا او را نفرین و لعن ...
-
عز علیه
لغتنامه دهخدا
عز علیه . [ ع َزْزَ ع َ ل َی ْه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) عزت بر او باد، و در شاهد ذیل بطور تمسخر به کار رفته است : منم از قاضیان مشارالیه وآن دگر ... ماست عز علیه .انوری .
-
مدعی علیه
فرهنگ واژههای سره
خوانده
-
محال علیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: مُحالٌعلَیه] (حقوق) [قدیمی] mo(a)hālon'ala(e)yh طرف حواله؛ براتگیر.
-
محکوم علیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: مُحکومٌعلَیه] (حقوق) mahkumon'ala(e)yh کسی که حکم به زیانش صادر شده.
-
مدعی علیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: مدّعیٰعلَیه] (حقوق) modda'āla(e)yh کسی که دعوی بر او اقامه شده؛ خوانده.
-
مجنی علیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: مجنیّعلَیه] [قدیمی] majniyyon'ala(e)yh کسی که جنایتی علیه او رخ شده.
-
علیه الرحمة
لغتنامه دهخدا
علیه الرحمة. [ ع َ ل َ هِرْ رَ م َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ دعایی ) رحمت بر او باد! این ترکیب را به منظور تکریم از گذشتگان پس از یاد کردن نام آنان می آورند، همچون شادروان و جز آن : سعدی علیه الرحمه شاعر بزرگ ایران و...
-
علیه السلام
لغتنامه دهخدا
علیه السلام . [ ع َ ل َ هِس ْ س َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ دعایی ) درود بر او باد! این ترکیب را پس از نام پیامبران و امامان آرند : شنیدستم از راویان کلام که در عهد عیسی علیه السلام .سعدی (بوستان ).