کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علوی یمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علوی حسنی
لغتنامه دهخدا
علوی حسنی . [ ع َ ل َی ِ ح َ س َ ] (اِخ ) عبدالسلام بن عمر، مکنی به ابومحمد (متوفی در 1350 هَ . ق .). او را فهرستی است . (از معجم المؤلفین ج 5 ص 229 از دلیل مؤرخ المغرب ص 367).
-
علوی حسینی
لغتنامه دهخدا
علوی حسینی . [ ع َ ل َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) طاهربن حسین بن طاهربن محمد حسینی علوی . وی فقیه بود و در دولت کثیریة در حضرموت منصب امامت داشت . در شهر تریم در4 شعبان سال 1184 هَ . ق . متولد شد و در شهر مسیلة بسال 1241 هَ . ق . درگذشت و در سال 1220 هَ . ...
-
علوی حسینی
لغتنامه دهخدا
علوی حسینی . [ ع َ ل َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن ظفربن محمدبن احمد علوی حسینی ، مکنی به ابوالحسن . ادیب و نحوی و فقیه و متکلم و محدث . وی رحالة نیز بود. در 403 هَ . ق . درگذشت . (از معجم المؤلفین ج 10 ص 112 از بغیة الوعاة سیوطی ص 50).
-
علوی حسینی
لغتنامه دهخدا
علوی حسینی . [ ع َ ل َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ناصربن رضابن محمدبن عبداﷲ علوی حسینی ، مکنی به ابوابراهیم . فقیه و محدث شیعی در قرن پنجم هجری بود. او راست : 1- کتابی در ادعیه ٔ زین العابدین . 2- کتابی شامل مکاتبات وی با یکی از فضلا. 3- کتابی در مناقب آل ...
-
علوی حسینی
لغتنامه دهخدا
علوی حسینی . [ع َ ل َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن یحیی بن حسن بن جعفر. نسابة. رجوع به علوی بغدادی (حسن بن ...) شود.
-
علوی حضرمی
لغتنامه دهخدا
علوی حضرمی . [ ع َ ل َ ی ِ ح َ رَ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن عمربن یحیی . لغوی و نحوی . وی از اهل حضرموت بود که به مصر نیز سفر کرد. به سال 1355 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- الجموع قیاسیتها و سماعیتها. 2- الدخیل . 3- شرح مغنی اللبیب ، در چهار مجلد. 4- ا...
-
علوی حنفی
لغتنامه دهخدا
علوی حنفی . [ ع َ ل َ ی ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) علی بن عبداﷲبن احمد علوی حنفی . وی ادیب بود و در سال 1173 هَ . ق . در مصر متولد شد و به سال 1198 هَ . ق . درگذشت .او راست : اشارات التحقیق الفیضیة الی خبایا القصیدةالزریقیة، در شرح قصیده ٔ ابن زریق کاتب بغدا...
-
علوی حنفی
لغتنامه دهخدا
علوی حنفی . [ ع َ ل َ ی ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) عمربن علی بن ابی بکر علوی یمنی حنفی . رجوع به علی یمنی شود.
-
علوی خلوتی
لغتنامه دهخدا
علوی خلوتی . [ ع َ ل َ ی ِ خ َل ْ وَ ] (اِخ ) علی بن عثمان بن علی بن عمر علوی طولقی جزائری حسنی خلوتی مالکی . رجوع به علوی طولقی شود.
-
علوی دامغانی
لغتنامه دهخدا
علوی دامغانی . [ ع َ ل َ ی ِ ] (اِخ ) عبدالصمدبن عبداﷲ علوی دامغانی ، ملقب به شمس الدین . از متکلمین بود. او راست : الجوهرة الخالصة عن الشوائب فی العقائدالمتقدمة علی جمیع المذاهب ، که در سال 967 هَ . ق . آن را تمام کرده است . (از معجم المؤلفین ج 5 ص...
-
علوی دیری
لغتنامه دهخدا
علوی دیری . [ ع َ ل َ ی ِ دَ ] (اِخ ) منجمی است از اهالی دیرالبلاص که یکی از قرای صعید مصر است . وی در دیرالبلاص مسکن داشت و به استخراج تقویم و تسییر موالید مشغول بود. وفاتش را ابن قفطی در حدود سال 595 هَ . ق . ذکر کرده است . (از گاهنامه ٔ سیدجلال ال...
-
علوی زیدی
لغتنامه دهخدا
علوی زیدی . [ ع َ ل َ ی ِ زَ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن احمدبن یحیی یمنی . رجوع به علوی یمنی شود.
-
علوی زیدی
لغتنامه دهخدا
علوی زیدی . [ ع َ ی ِ زَ ] (اِخ ) حسن بن علی بن داود علوی صنعانی مؤیدی زیدی ، ملقب به الناصر لدین اﷲ. وی از علمای زیدیه بود که در سال 1024 هَ . ق . درگذشت : او راست : 1- أسنی العقائد فی أشرف المطالب وأزلف المقاصد. 2- ریاضة الافکار و نزهة الابصار ...
-
علوی سقاف
لغتنامه دهخدا
علوی سقاف . [ ع َ ل َ ی ِ س َق ْ قا ] (اِخ ) ابن سیداحمدبن عبدالرحمان سقاف شافعی ، بزرگ سادات مکه (متوفی به سال 1080 هَ . ق .). او راست : 1- علاج الامراض الردیة بشرح الوصیة الحدادیة. 2- فتح العلوم باحکام السلام . 3- الفوائد المکیة فیما یحتاجه طلبة ال...
-
علوی شریف
لغتنامه دهخدا
علوی شریف . [ ع َ ل َ ی ِ ش َ ] (اِخ ) محمدبن حسین بن عبیداﷲبن حسین علوی شریف ، مکنی به ابوعبداﷲ. وی ادیب و شاعر و خطیب بود که در جمادی الاَّخره ٔ 408 هَ . ق . درگذشت . در دمشق عهده دار امر قضاء و نیز نقابت اشراف بود. وی را دیوان شعری است . (از معجم ...