کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علمه علم، علمه علم کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
علمة
لغتنامه دهخدا
علمة. [ ع َ ل َ م َ ] (ع اِ) بمعنای عُلمة است . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
-
علمة
لغتنامه دهخدا
علمة. [ ع ُ م َ ] (ع اِ) شکافی است در لب زیرین یا در یکی از دو جانب آن . (منتهی الارب ). کفیدگی در لب بالایین یا در طرف آن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
عَلَّمَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
به او تعليم داد - به او ياد داد
-
واژههای همآوا
-
علمه علم، علمه علم کردن
لهجه و گویش تهرانی
جار و جنجال
-
جستوجو در متن
-
علم کردن
لغتنامه دهخدا
علم کردن . [ ع َ ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برکشیدن تیغ و مانند آن . (آنندراج ) : زین ایمنم که تیغ جدایی علم کنی هر قطره خونم از تو جداگانه پر شده ست . نورالدین ظهوری (از آنندراج ). || مشهور کردن . سرشناس کردن . از میان جمع برآوردن . بر سر زبانها افکندن...
-
scientize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علم کردن
-
پرچم دار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
علم
-
سنگفرش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
علم , مهد
-
پژمرده کردن
دیکشنری فارسی به عربی
علم
-
علم نمودن
لغتنامه دهخدا
علم نمودن . [ ع َ ل َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) علم کردن . آماده کردن . || برافراشتن . || بادبان کشیدن . (ناظم الاطباء). رجوع به علم کردن شود.
-
رایت انگیختن
لغتنامه دهخدا
رایت انگیختن . [ ی َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) علم برافراشتن . بیرق بلند کردن . برپای کردن و فروگشادن علامت . نصب کردن علم . افراختن علم . بپا داشتن علم : در آن دژ که او رایت انگیخته سر کوتوال از دژ آویخته .نظامی .
-
faming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فامیلی، مشهور کردن، علم کردن
-
علم کردن
لهجه و گویش تهرانی
روکردن، افشا کردن