کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علف مانند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علف دان
لغتنامه دهخدا
علف دان . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عبیدلی بخش لنگه ٔ شهرستان لار واقع در 150 هزارگزی باختر لنگه و 2 هزارگزی راه فرعی بندرلنگه به مقام .در دامنه ٔ کوه قرار دارد و هوای آن گرمسیر و مرطوب و مالاریائی است . دارای 89 تن سکنه . آب آن از چاه و ب...
-
علف زار
لغتنامه دهخدا
علف زار. [ ع َ ل َ ] (اِ مرکب ) چراگاه . مرغزار. زمینی که علف بسیار دارد. (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) : کجا بد علفزار و آب روان فرودآمد آن جایگه پهلوان . فردوسی .ندیدستی که گاوی در علفزاربیالاید همه گاوان ده را.سعدی (گلستان ).
-
علف فروش
لغتنامه دهخدا
علف فروش . [ ع َ ل َ ف ُ ] (نف مرکب ) کسی که شغلش علف فروشی است . آنکه علف فروشد.آنکه کاه و یونجه فروشد. علاّف . رجوع به علاّف شود.
-
Utricularia
علفانبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از علفانبانیان با 224 گونه که در آبهای شیرین یا بر سطح خاکهای مرطوب میرویند و جام آنها شبیه به ارکیده است
-
Lentibulariaceae
علفانبانیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] تیرهای از نعناسانانِ علفی اغلب آبزی با زائدههای ساقهای کوزهایشکل که غالباً گوشتخوارند و بهصورت فعال یا غیرفعال حشره شکار میکنند
-
brush cutter, brush hog
علفچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ماشینی برای کندن علفها و بوتههای حریم خط آهن
-
Selaginellaceae
علفخوکیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] تیرهای از نهانزادان آوندی که ناجورهاگ (heterospor) و دارای برگهای پهن و نازک هستند
-
weed burner
علفسوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ماشینی که بر روی خط حرکت میکند و مجهز به دستگاهی برای سوزاندن علف در سطح راه است
-
Aizoaceae
علففرشیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] تیرهای از میخکسانان یک تا چندسالۀ نسبتاً گوشتی و دارای گلآذین گرزنمحوری یا انتهایی
-
weed
علف هرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] هرنوع گیاه، بهجز گیاه موردنظر، که در مزرعه یافت شود
-
علف خرس
فرهنگ فارسی معین
( ~ خِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) گیاهی است خاردار، بوتة آن بزرگ و دارای برگ های بریده .
-
علف چر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . چَ) [ ع - فا. ] 1 - (ص فا.) علف - خوار. 2 - (اِ.) مقداری علف که جهت دسته ای از ستور صرف شود. 3 - مرتع .
-
تسکل علف
لغتنامه دهخدا
تسکل علف . [ ت ِ ک ِ ع َ ل َ ] (اِ مرکب ) گیاهی است در دره ٔ کتول ، دارای شیره ٔ نارنجی رنگ که زگیل را بدان مداوا کنند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
خوش علف
لغتنامه دهخدا
خوش علف . [ خوَش ْ / خُش ْ ع َ ل َ ](ص مرکب ) هر حیوان بسیارخورنده و اکول . (ناظم الاطباء). ستور که هر علف به مذاق او خوش آید : قاضی شهر بین که چون لقمه ٔ شبهه می خوردپاردمش دراز باد این حیوان خوش علف . حافظ.|| آدمی که کمیت غذا خواهد نه کیفیت آن . (ی...
-
علف بر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'alafbor وسیلهای شبیه داس که بر پایهای چوبی نصب میکنند و با آن دستههای یونجه یا علف دیگر را به تکههای کوچک برش میدهند و در توبره یا آخور چهارپایان میریزند.