کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
علت
/'ellat/
معنی
۱. بیماری؛ ناخوشی؛ رنج.
۲. عذر؛ بهانه.
۳. سبب.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. انگیزه، انگیزه، جهت، دلیل، سبب، عامل، مایه، مسبب، موجب، واسطه، وسیله
۲. عیب، نقیصه
۳. بیماری، عارضه
برابر فارسی
چرایی، شوند
دیکشنری
account, argument, cause, causer, end, ground, occasion, origin, reason, score, wherefore, why
-
جستوجوی دقیق
-
علت
واژگان مترادف و متضاد
۱. انگیزه، انگیزه، جهت، دلیل، سبب، عامل، مایه، مسبب، موجب، واسطه، وسیله ۲. عیب، نقیصه ۳. بیماری، عارضه
-
علت
فرهنگ واژههای سره
چرایی، شوند
-
علت
لغتنامه دهخدا
علت . [ ع َل ْ ل َ ] (ع اِ) هوو. ضرّة. (از اقرب الموارد). || آنچه بدان بهانه کنند. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || نیاز و حاجت . || سختی حال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، عَلات .
-
علت
لغتنامه دهخدا
علت . [ ع ِل ْ ل َ ](ع اِ) بیماری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : بسیار طبیبانند که میگویند فلان چیز نباید خوردن ، که از وی چنین علّت به حاصل آید. و آنگاه خود ازآن بسیار بخورند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 493). دو سه علت متضاد دشوار است علاج آن . (تا...
-
علت
فرهنگ فارسی معین
(عِ لَّ) [ ع . علة ] (اِ.) 1 - بیماری ، ناخوشی . 2 - سبب ، انگیزه . 3 - عذر، بهانه . ج . علل .
-
علت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: علَّة، جمع: عِلَل، جمعالجمع: اَعلال] 'ellat ۱. بیماری؛ ناخوشی؛ رنج.۲. عذر؛ بهانه.۳. سبب.
-
علت
دیکشنری فارسی به عربی
اصل , دافع , سبب , مرض
-
واژههای مشابه
-
به علت
فرهنگ واژههای سره
از برا
-
علت آفتاب
لغتنامه دهخدا
علت آفتاب . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یرقان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
علت اصل
لغتنامه دهخدا
علت اصل . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عقل اول . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
علت اولی
لغتنامه دهخدا
علت اولی . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ لا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عقل اول و ذات خدای تعالی . (فرهنگ اصطلاحات فلسفی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : بسان علت اولی سخن ران ای سنائی زآن که تا چون زاده ٔ ثانی بقای جاودان بینی .سنائی .
-
علت بالذات
لغتنامه دهخدا
علت بالذات . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ بِذْ ذا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امری است که مستقیماً و بلاواسطه علت چیزی باشد. (از فرهنگ اصطلاحات فلسفی ). و رجوع به علت شود.
-
علت پشت
لغتنامه دهخدا
علت پشت . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ پ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیماری ابنه . (ناظم الاطباء). داءالمشایخ . علت مشایخ .
-
علت تامه
لغتنامه دهخدا
علت تامه . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ تام ْ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سبب کامل . امری که خود مستقلاً وجود چیزی را ایجاب کند. (از فرهنگ اصطلاحات فلسفی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).