کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علاوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
علاوة
معنی
فوق العاده و هزينه ء سفر , مدد معاش , جيره دادن , فوق العاده دادن , انعام , جايزه , حق الا متياز , سودقرضه , پرداخت اضافي
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
علاوة
لغتنامه دهخدا
علاوة. [ ع َ وَ ] (ع اِ) بهترین هر چیز. (ناظم الاطباء). علاوة الشی ٔ؛ بهترین و بلندترین هر چیزی . || (اِمص ) بلندی . (منتهی الارب ).
-
علاوة
لغتنامه دهخدا
علاوة. [ ع ِ وَ ] (اِخ ) نام اسبی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
علاوة
لغتنامه دهخدا
علاوة. [ ع ُ وَ ] (ع اِ) بلندترین هر چیز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
-
علاوة
لغتنامه دهخدا
علاوة.[ ع ِ وَ ] (ع اِ) سرباری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تارک . قسمت بالای سر یا گردن . (منتهی الارب ). أعلی الرأس أو العنق . (اقرب الموارد). || سر آدمی مادام که بر گردن باشد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || هر چیز که بر بالای بار ش...
-
علاوة
دیکشنری عربی به فارسی
فوق العاده و هزينه ء سفر , مدد معاش , جيره دادن , فوق العاده دادن , انعام , جايزه , حق الا متياز , سودقرضه , پرداخت اضافي
-
واژههای مشابه
-
علاوه
واژگان مترادف و متضاد
اضافه، افزون، جمع ≠ منها
-
علاوه
فرهنگ فارسی معین
(عِ یا عَ وِ) [ ع . علاوة ] (اِ.) سرباری ، مازاد، اضافه .
-
علاوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: عِلاوَة] 'a(e)lave ۱. افزونی و مازاد از هرچیز؛ اضافه.۲. [قدیمی] اضافه شده؛ افزوده.〈 علاوه کردن: (مصدر متعدی) افزودن؛ اضافه کردن.
-
به علاوه
فرهنگ واژههای سره
افزون بر، افزون بر آن، به همراه، همراه با، فزون
-
علاوه بر
فرهنگ واژههای سره
افزون بر، افزون بر آن
-
علاوه کردن
لغتنامه دهخدا
علاوه کردن . [ ع َ وَ / وِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) افزودن . جمع کردن .
-
علاوه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) اضافه کردن ، افزودن .
-
علاوه بر این
فرهنگ واژههای سره
افزون بر این
-
علاوة علي ذلک
دیکشنری عربی به فارسی
بعلا وه , از اين گذشته , گذشته از اين , وانگهي , علا وه بر اين