کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علام الغیوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
علام الغیوب
/'allāmolqoyub/
معنی
۱. دانندۀ رازهای نهان.
۲. (اسم، صفت) از نامهای خدایتعالی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
علام الغیوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'allāmolqoyub ۱. دانندۀ رازهای نهان.۲. (اسم، صفت) از نامهای خدایتعالی.
-
واژههای مشابه
-
عَلاََّمُ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار دانا
-
ملک علام
لغتنامه دهخدا
ملک علام . [ م َ ل ِ ک ِ ع َل ْ لا ] (اِخ ) کنایه از خدای دانا. خدای علیم . خدای تعالی : عزرائیل سلام ملک علام به سید عالم رساند و رسالت حق بگذراند. (قصص الانبیاء ص 244).
-
جستوجو در متن
-
غیوب
لغتنامه دهخدا
غیوب . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غَیب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). رجوع به غیب شود.- علام الغیوب ؛ داننده ٔ نهانیها. داننده ٔ غیبها. نامی از نامهای خدای تعالی .
-
ابن سراج
لغتنامه دهخدا
ابن سراج . [ اِ ن ُس َرْ را ] (اِخ ) محمدبن علی بن عبدالرحمن دمشقی صوفی . او در مائه ٔ هشتم هجری میزیسته و کتابی تشویق الارواح و القلوب الی ذکر علام الغیوب داشته که ظاهراً از میان رفته است و جزئی از آن به نام تفّاح الارواح و مفتاح الارباح شامل سرگذشت...
-
خدای تعالی
لغتنامه دهخدا
خدای تعالی . [ خ ُ ت َ لا ](اِخ ) خدای بزرگ . خدای برتر. کنایه از علام الغیوب . عالم الغیب . عالم الغیب والشهاده . ستارالعیوب . نهان دان . (یادداشت بخط مؤلف )، ایزد متعال : ابوجعفرامام قائم به امرﷲ امیرالمؤمنین دراز گرداند خدای تعالی زندگی او را. (...
-
ناله کردن
لغتنامه دهخدا
ناله کردن . [ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نالیدن . زاریدن . گریه کردن . گریستن . (از ناظم الاطباء). نالیدن . فغان برداشتن . آه و افغان کردن . رجوع به ناله شود. || تضرع کردن . به آه و زاری التماس و دعا کردن : ناله میکن کای تو علام الغیوب زیر سنگ مکر...
-
صلاة استخاره
لغتنامه دهخدا
صلاة استخاره . [ ص َ ت ِ اِ ت ِ رَ/ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نمازی است به دو رکعت به نیت استخاره . در کشاف اصطلاحات الفنون از جابر آرد: پیغمبر (ص ) ما را با آئین استخاره آشنا می کرد و می آموخت ، همچنانکه قرائت سوره های قرآنیه را، و می فرمود هرگا...
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رویم بن احمدبن زید بن رویم بغدادی . یکی از کبار شیوخ تصوف در اواخر مائه ٔ سیم و اوائل مائه ٔ چهارم معاصر مکتفی و مقتدر عباسی است . و کنیت او را گروهی ابوبکر و بعضی ابوالحسین و برخی ابوشیبان گفته اند و رویم جدّ وی ...
-
یابس
لغتنامه دهخدا
یابس . [ ب ِ ] (ع ص ) خشک . (مهذب الاسماء) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ) (ناظم الاطباء). خشک و خشکی کننده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). مقابل رَطْب . ج ، یَبس . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).- حجر یابس ؛ سنگ سخت . یقال هذا ایبس من الحجر؛ ای اصلب ...
-
ا
لغتنامه دهخدا
ا. [اَل ْ لاه ] (اِخ ) خدای سزای پرستش . (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ تهذیب عادل ). علم است برای ذات واجب الوجود. (متن اللغة). نام خداوند تبارک و تعالی . اصل این کلمه الاه (اله ) بود، الف و لام تعریف بدان درآمد و همزه بجهت تخفیف افتاد و «اﷲ» گردید....