کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علامت کش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
علامت کش
/'alāmatkeš/
معنی
کشندۀ علامت؛ حامل علامت؛ علمدار؛ کسی که علم را برمیدارد و پیشاپیش دسته و جماعتی میبرد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
علامت کش
لغتنامه دهخدا
علامت کش . [ ع َ م َ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) علم بردار. (آنندراج ). علمدار : علامت کش به گوش نیزه منجوق اندرآویزدبرآید تیره گون ابری که بر گل زعفران بیزد. فرخی .|| حامل علامت . رجوع به علامت شود.
-
علامت کش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ) [ ع - فا. ] (ص فا.)1 - علم - دار، کسی که پرچم را حمل می کند. 2 - کسی که در محرم علم را بر دوش گرفته پیشاپیش دسته حرکت می کند.
-
علامت کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'alāmatkeš کشندۀ علامت؛ حامل علامت؛ علمدار؛ کسی که علم را برمیدارد و پیشاپیش دسته و جماعتی میبرد.
-
واژههای مشابه
-
signal sighting
جانمایی علامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی] نصب علامت بهنحویکه راننده دید بهینه داشته باشد
-
signal gantry
دروازۀ علامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سازهای دروازهمانند که پایههای آن در دو طرف یک یا چند خط قرار میگیرد و علائم بر روی آن نصب میشود
-
signal 2
علامت 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ابزاری دیداری برای انتقال پیام به رانندۀ قطار و دادن مجوز حرکت یا توقف قطار
-
symptom
علامت 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مشخصۀ غیرعینی که بیمار آن را ابراز میکند
-
main signal, running signal
علامت اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامت نوری رنگیای که نمای حرکت یا توقف قطار است
-
distress signal
علامت اضطرار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] علامتی که نشانگر وضعیت اضطراری در کشتی است
-
fiducial mark, fiducial marker
علامت اطمینان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] هر یک از علامتهایی که نشانگر محورهایی هستند که تقاطعشان نقطۀ اصلی عکس را نشان میدهد
-
hallmark
علامت بارز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ویژگی یا خصیصۀ ممتازکننده
-
retreat signal
علامت بازگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] علائم دیداری یا شنیداری یا هرنوع علامت دیگر برای بازگشت گروه جستوجو و نجات به پایگاه
-
semaphore signal
علامت بازویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامتی که با استفاده از یک بازوی مکانیکی و چراغ رنگی راننده را مطلع میکند
-
signaller, signal man
علامتبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] شخصی که بر عملکرد سامانۀ علامتدهی نظارت دارد و حرکت ایمن قطارها را امکانپذیر میسازد